صاحبان ایده معمولا درک زیادی از خواستههای سرمایهگذار نداشته و اکثر جلسات و مذاکرات آنها به شکست میانجامد. مجموعه این دلایل باعث شده تا به تازگی آنها به دنبال یادگیری اصول جذب سرمایهگذار باشند که قرار است ما در این مقاله به آنها اشاره کنیم.
اصول جذب سرمایهگذار؛ چگونه صاحبان سرمایه را متقاعد کنیم؟
هر کسبوکاری برای شروع و ادامه فعالیت نیاز به جذب سرمایه دارد که در مراحل متفاوت و به طرق مختلف جذب میشود. اصول جذب سرمایهگذار یکی از مهمترین چیزهایی است که صاحبان یک کسبوکار باید آشنایی کامل با آن داشته باشند.
با این حال، در ایران معمولا بنیانگذاران استارتاپ ها و صاحبان ایده آشنایی چندانی با سازوکارهای جذب سرمایهگذار برای ایده یا استارتاپ خود ندارند.
آنها معمولا درک زیادی از خواستههای سرمایهگذار نداشته و اکثر جلسات و مذاکراتشان با سرمایهگذار به شکست میانجامد.
در این نوشتار به دنبال آن هستیم تا به مهمترین اصول جذب سرمایهگذار برای استارتاپ و ایدههای مختلف بپردازیم و به این سوال اساسی پاسخ دهیم که چگونه سرمایهگذار جذب کنیم؟
1: گام اول جذب سرمایهگذار برای ایده؛ خودتان را جای او بگذارید!
اولین و البته مهمترین نکته در خصوص آموزش جذب سرمایهگذار آن است که شما طرف مقابل خود، نیازها و انتظارات وی را درک کنید. بنابراین بهتر است خود را جای وی بگذارید.
یکی از مهمترین دلایل شکست جلسات مذاکره جذب سرمایهگذار برای استارتاپ به همین مساله برمیگردد.
به گونهای که بسیاری از سرمایهگذاران اظهار میکنند فرد مقابل صرفا به دنبال دیکته خواستهها و نیازهای خود است.
انسانها همواره داشتههای خود را دوست دارند و حاضر نیستند به راحتی آنها را از دست بدهند. دارایی و سرمایه نیز یکی از داشتههای مهم انسان بوده که ممکن است سالها برای رسیدن به آن تلاش کرده باشد.
بنابراین در قدم اول جذب سرمایهگذار برای ایده خود؛ باید حساسیت یک فرد سرمایهگذار را برای داراییاش در نظر بگیرید. قرار نیست که او جذب رویاهای شما شود.
تلاش کنید که در تمام حرفها و صحبتهای شما این اصل مهم در نظر گرفته شود. اعتماد حرف اول را در شراکت اقتصادی میزند.
بنابراین مادامی که اعتماد سرمایهگذار مقداری دچار خدشه شود، نمیتوانید نظر او را جلب کنید.
گام دوم جذب سرمایهگذار برای استارتاپ؛ به جای رویاپردازی از گذشته خود بگویید
این نکته یکی از نقاط ضعف افراد در جذب سرمایهگذار است. بسیاری با داشتن یک ایده خام در ذهن؛ به سراغ سرمایهگذاران میروند. ایدههایی که معمولا بیشتر شبیه به آمال و آرزوهای دست نیافتنی هستند.
واقعیت آن است که شما باید ابتدا بر روی ایدههای خود کار کنید. آنها را چکشکاری کرده و با استفاده از تکنیک طوفان مغزی، به ایده پختهتر برسید.
در صورت امکان بهتر است با چندین فرد متخصص در آن حوزه صحبت و مشورت شود. بعد از این مرحله شما باید گامهایی را جهت اجرا کردن ایده بردارید. اینگونه نیست که یک سرمایهگذار صرفا بر روی افکار و آرزوهای شما سرمایهگذاری کند.
بنابراین بهتر است یک بازه زمانی چند ماهه به صورت عملی بر روی ایده خود کار کنید تا ببینید در فاز اجرایی با چه مشکلاتی روبرو خواهید شد.
ممکن است در فاز عملیاتی شما از کار کردن بر روی آن ایده منصرف شوید یا آنکه بخواهید آن را به طرق دیگری پیش ببرید.
در غیر اینصورت شما حداقل تا حدودی با چم و خم کار و چالشهای آن آشنا شدهاید که میتوانید این مسائل را برای سرمایهگذار تشریح کنید.
با این اوصاف، یکی از اصول مهم جذب سرمایهگذار برای ایده یا پروژه این است که به زبان ساده به وی بگویید تاکنون چه اقدامات اجرایی بر روی ایده مورد نظر خود انجام داده و به چه مشکلات، چالشها یا پتانسیلها برخورد کردهاید.
گام سوم تلاش برای جذب سرمایهگذار؛ مدل درآمدی مشخص در نظر داشته باشید
هر کسبوکاری با سود زنده بوده و سود نیز به درآمد بستگی دارد. به همین دلیل تعیین مدل درآمدی برای کسبوکار یکی از نکات مهم در جذب سرمایهگذار به شمار میرود.
دقت کنید که شما تا قبل از برگزاری جلسه مذاکره؛ باید به یک مدل درآمدی تست شده برسید. زمان تست مدل، همان فرصت چند ماههای است که شما بر روی آن کار میکنید.
طبق تعریف صحیح استارت آپ هر ایده جدیدی که منجر به تهیه و تولید محصول یا خدمات و بهبود عرضه و فروش آن شود را میتوان استارت آپ در نظر گرفت. امروزه قوانین استارت آپ شامل راهاندازی کسب و کاری نوپا توسط گروهی از افراد است که با سرمایه شخصی و خصوصی آن را اجرا میکنند. مهمترین عامل در انواع استارت آپ امروزی پایهگذاری آنها بر بستر اینترنت و فضای مجازی است. علاوه بر آن باید افرادی همفکر خود را برای اجرای این ایده به عنوان همتیمی یا هم بنیانگذار همراه خود کنید؛ بنابراین اگر شما هم ایدهای دارید که شامل این آیتمهاست میتوانید آن را تبدیل به یک کسب و کار استارتاپی کنید.
قوانین استارت آپ چیست؟
در راه اندازی استارت آپ باید ابتدا با قوانین اولیه آن آشنایی داشته باشید. انواع استارت آپ باید از قوانین موجود برای فعالیت خود اطلاع داشته باشند تا دچار مشکلات حقوقی و زیان نشوند.
ایده خود را به هرکسی نگویید. برای جذب سرمایهگذار یا هم بنیانگذار و توضیح ایده خود حتماً قرارداد عدم افشای اطلاعات و محرمانگی را قبل از ارائه اطلاعات خود منعقد کنید.
آشنایی با قوانین تجارت الکترونیک برای راهاندازی startup هایی که بستر الکترونیک و اینترنتی دارند، حیاتی است. قبل از هر اقدامی ابتدا این قوانین را مطالعه کنید و مطمئن شوید که ایده شما مغایرتی با اصول آن ندارد.
گواهی ثبت اختراع بگیرید. قبل از جذب سرمایهگذار بهتر است که اختراع خود را ثبت کنید.
نام و علامت تجاری برای برند خود تعریف و ثبت کنید.
شرکت خود را ثبت کنید. پس از تعیین اعضا و هیئت مدیره به اداره ثبت شرکتها مراجعه و آن را ثبت کنید. برای این کار نیاز به تنظیم اساسنامه دارید.
قرارداد واگذاری سهام. یکی از قوانین استارت آپ که اهمیت بالایی برای بقای آن دارد، تنظیم قرارداد برای اختصاص سهام آن به افراد و شرکا است.
چگونه استارتاپ راه بیندازیم؟ مطمئناً برای راه اندازی استارت آپ اول باید با قوانین این کار آشنا شوید.
طراحی بیزنس پلن برای راه اندازی استارتاپ
با طراحی بیزنس پلن در شروع کار میتوانید چهارچوب و رویههای موردنظر را تدوین کرده و آنها را بازنگری کنید. اگر از خود میپرسید که چگونه یک استارتاپ راه بیندازیم؟ پاسخ آن مطمئناً شامل نوشتن بیزنس پلن برای آن است. از آنجا که جزئیات طرح و نحوه اجرای آن، همچنین میزان هزینه راه اندازی استارت آپ ، شرکا و رویههای فروش و تولید محصول یا ارائه خدمات در بیزنس پلن ذکر میشود، میتوانید میزان موفقیت پروژه خود را با آن اندازهگیری کنید.
در حین تهیه بیزنس پلن برای راهاندازی Startup خودتان نیز با مشکلات احتمالی، میزان سود، تعداد افراد مورد نیاز برای اجرا و دیگر نکاتی که ممکن است به آنها فکر نکرده باشید، مواجه شوید. این در تصمیمگیری برای ادامه کار به شما کمک میکند.
هزینه راه اندازی استارت آپ
برای تخمین هزینه راه اندازی استارت آپ باید درک درستی از سازوکار پروژه و شرکت خود داشته باشید. بسته به نوع تجارت و کاری که قرار است راهاندازی کنید، یقیناً هزینه اولیه متفاوت خواهد بود. هزینههایی که برای راهاندازی استارتاپ با آن مواجه خواهید شد به شرح زیر است:
مراحل اولیه قبل از جذب سرمایهگذار و همتیمی که شامل هزینه مشاوره، ساخت نمونه اولیه، هزینههای بررسی و پژوهش در مورد ایده است.
هزینههای جذب سرمایهگذار شامل دعوت افراد و گروههای سرمایهگذار، برگزاری جلسه و پذیرایی است.
انتخاب محل کار و هزینههای ثبت از جمله هزینه راه اندازی استارت آپ است. این محل نیاز نیست که محل دائمی شرکت باشد میتوانید با یک اتاق شروع کرده و آن را گسترش دهید. همچنین میتوانید از خدمات شتابدهنده های استارتاپی نیز برای استقرار در یک مکان استفاده کنید.
مبلغی را به عنوان هزینههای پیشبینی نشده نیز باید در نظر بگیرید.
پس از جذب سرمایهگذار و هم بنیانگذار میتوانید از سرمایههای مالی آنها برای ادامه کار بر اساس بخش مالی که در بیزنس پلن به آن اشاره شده است، شامل هزینه های جاری ، انواع تبلیغات مانند تبلیغات کلیکی گوگل استفاده کنید.
شناسایی مزیت رقابتی خود
یکی از مهمترین مواردی که در آموزش استارتاپ به آن اشاره میشود، شناسایی مزیت رقابتی یا شناسایی نیاز است. برای اینکه یک کسب و کار موفق را پایهگذاری کنید، باید نیازسنجی کنید که محصول یا خدمات شما مناسب چه کسانی است. ممکن است که ایده شما قبلاً به نحوی اجرا شده باشد، باید رقبای خود را شناسایی کرده و راه حلی که شما را برتر از آنها میکند را بیابید. به عنوان مثال شما تمایل به راه اندازی استارت آپی برای فروش محصولات مصرفی خانوار هستید، در حال حاضر سایتها و فروشگاههای بسیاری اقدام به فروش این محصولات میکنند. مزیت رقابتی شما نسبت به سایرین میتواند تهیه کالاهای باکیفیت ولی با قیمت مناسب و کم باشد.
کتاب یک منبع بسیار ارزشمند برای آموختن و استفاده از تجربیات دیگران است. مطالعه کتابهای ارزشمند افق فکری شما را وسعت میبخشد. کمترین فایده کتابخوانی، کسب آرامش و پر کردن وقت با چیزهای مفید است. هر انسانی با توجه به وقت آزادش میتواند کتابهای مورد نظر خودش را مطالعه کند. اعضای تیم های استارتاپی و فاندرها برای نزدیک شدن به موفقیت و استفاده از تجربیات دیگران نیاز به مطالعه بیشتری در حوزه ی کسب و کار دارند. در این حوزه کتابهای زیادی نوشته شده است. اما در اینجا تعدادی از کتابهای پرطرفدار که استارتاپ ها باید حتما بخوانند معرفی میشود.
بیندیشید و ثروتمند شوید
کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید نوشته ناپلئون هیل، منبع پایه و اصلی قانون جذب است. در این کتاب گفته میشود که شما چیزهایی را به دست میآوردید که بسیار مشتاق آن هستید. گاها بسیاری از صاحبان کسب و کارها به قدری مشغول کار و فعالیت هستند که هدفشان از کار را فراموش میکنند. این کتاب به خوانندگان یاد آوری میکند که اگر هدفشان را همیشه در ذهنشان داشته باشند آن را به دست میآورند.
استارتاپ ناب
کتاب استارتاپ ناب را میتوان به جرات یک کتاب بینظیر و مرجع در بین استارتاپها دانست. اریک ریس نویسنده این کتاب، کسب وکارهای که سنتی هستند را به چالش کشیده است و از ضرورت ایجاد چابکی و سریع بودن در کسبوکارها میگوید. استارتاپ ناب، تمام مفاهیم مهم استارتاپی را به زبانی ساده توضیح داده و با رویکردی جدید، ذهنیت خوانندگان را برای کارآفرین شدن و راه انداختن کسب و کار آماده میکند. و تقریبا بیشتر اصطلاحات و فرآیندهای استارتاپی از این کتاب نشات گرفته است. قطعا اگر قرار است تنها یک کتاب را بخوانید حتما کتاب استارتاپ ناب را مطالعه کنید.
هوش مثبت
در کتاب هوش مثبت، تحقیقات زیادی برای نشان دادن روش های تغییر افکار منفی به روشهای قدرتمند و متدهای تفکر و اجرا کردن ایدهها گردآوری شده است. مهمترین چیزی که در این کتاب به عنوان روانشناسی مثبت معرفی شده است به این معناست که هرچقدر آدمها به مغزشان مثبت فکر کردن را بیاموزند احساس شادی بیشتری خواهند داشت.
خودتان را انتخاب کنید
جیمز نویسنده کتب خودتان را انتخاب کنید؛ اساساً آدم هایی را که در دنیای کارمندی زندگی میکنند را نقد میکند. آیندهی هر انسانی در شکوفایی کارآفرینی و پذیرفتن ریسک سرمایهگذاری بر روی خود، انتخاب خود و شروع کاری است که آنها را تبدیل به کارآفرین میکند.
اصل دیلبرت
اصل دیلبرت نوشته اسکات آدامز، این کتاب کارآفرینی یکی از جالب ترین کتابهایی است که در حوزه کسبوکار نوشته شده است. اسکات آدامز، نویسنده و کاریکاتوریست این کتاب، به جزئیترین بخشهای دنیای کار آفرینی اشاره کرده و به پوچیهایی که ممکن است در آن اتفاق بیفتد پرداخته است.
از صفر تا یک
کتاب صفر تا یک میگوید به جای کپی کردن ایدهها ، نوآوری جدیدی خلق کنید. حرف اصلی این کتاب، اهمیت نوآوری است. پیتر تیل نویسنده این کتاب شرکتها را به دو دسته تقسیم میکند. آنهایی که فقط ایده های دیگران را کپی میکنند و آن شرکتهایی که دست به نوآوری میزنند. بیل گیتس، استیو جابز، لری پیج، هیچ یک ایده کسی را کپی نکرده اند. این افراد همانند دیگران با کپی ایده ها، از صفر به سمت بینهایت نرفته اند، بلکه از صفر به سمت یک رفتهاند. یعنی ایده ای را که وجود نداشته یا هیچ کس به آن فکر نمی کرده است را خلق کردهاند.
چه کسی
یکی از مشکلاتی که در راه اندازی استارتاپها وجود دارد عدم تمرکز روی محصول و اهمیت ندادن به نیروی کار است. کتاب چه کسی، دقیقا به اهمیت نیروی کار در استارتاپها پرداخته است. اینکخ چطور یک اشتباه کوچک در جذب نیرو میتواند خسارات زیادی به بار آورد.و چگونه میشود افراد با استعداد و کار آمد را جذب کرد. در کتاب چه کسی فرآیند استخدام نیروی کار با روشی هدفمند توضیح داده شده است و در هر مرحله تمامی نکاتی که باید در نظر بگیرید گفته شده است. این کتاب مناسب کسانی است که به دنبال جذب فاندر جدید هستند و یا حتی تجربه کمی در جذب نیرو دارند. با کمک این کتاب میتوان بهترین و با انگیزه ترین نیروهای کار را جذب کرد.
4 ساعت کار در هفته
کتاب چهار ساعت کار در هفته نوشته تیم فریس با موضوع کسب و کار و مدیریت و رهبری میباشد. تیم فریس معتقد است امور شخصی و تجاری فقط با 4 ساعت کار در هفته بهبود پیدا میکند. او در این کتاب مشکلاتی که با زمان اداری 9 صبح تا 5 بعد ظهر به وجود میآید را بیان میکند. تیم فریس در ابتدا آموزههای کتابش را در میدان عمل آزموده و توانسته است بر خلاف شیوه ی رایج و فقط با چهار ساعت کار در هفته به کارایی بالایی دست پیدا کند. او در این کتاب راهکارهای بسیار با ارزشی را برای رسیدن به اهداف بیان کرده است. تیم فریس کتابش را با جمله جالب بعید است 40 ساعت کار پیشرفت بزرگی در زندگیتان به وجود آورد را بیان کرده است. او معتقد است برای پیشرفت عملکرد به جای فعالیت ناکارآمد و بیشتر، هوشمندانه و درست کار کنیم.
چگونه میتوان دوست یافت و در مردم نفوذ کرد
کتاب چگونه میتوان دوست یافت و در مردم نفوذ کرد نوشته دیل کارنگی میباشد که به آیین دوست یابی نیز ترجمه شده است. و در بردانده سی اصل مفید میباشد که به شما میآموزد با مردم چگونه برخورد داشته باشید، چطور افکار خود را بیان کنید و چگونه بدون دلخوری و عصبانیت افکار دیگران را تغییر دهید. هر کدام از این اصولها با داستانی جالب و کوتاه همراه شده است که به راحتی خواننده بتواند با آن ارتباط برقرار کند و همراه شود. و در سناریوهای واقعی از آن استفاده کند. دیل کارنگی با در نظر داشتن این موضوع که همه ی مردم در زندگی روزمره خود در ارتباطات ساده نیز دچار مشکل میشوند اصول بیان شده را تعریف کرده است. بی شک با فهم درست و دقیق این اصول و فهم این کتاب میتوان در تعاملات اجتماعی خود تغییرات زیادی را به وجود اورد.
هنر شاد زیستن
هنر شاد زیستن نوشته دالایی لاما و هوآرد سی، از زندگی پر فراز و نشیب بنیانگذران میگوید. گاهی مواجهه با یک مشکل حتی مشکلی کوچک نبض زندگی روزمره ی بنیانگذران استارتاپها را به مخاطره میاندازد. گاهی اوقات با نیافتن راهکار برای حل مسائل درمانده و غمگین میشوند. خویشتنداری در چنین شرایطی وافعا کار آسان و راحتی نیست. نویسنده در این کتاب داستانهایی را مثال میزند که نشان میدهد که همیشه افراد ثروتمند خوشحال نیستند. و افراد شاد و خوشحال لزوما افراد ثروتمند نیستند. جمله ی معروفی وجود دارد که میگوید خوشبختی در ذهن آدم هاست. و تا زمانی که خوشبختی را به عوامل بیرونی گره بزنیم به آن نخواهیم رسید. مطالب نوشته شده در این کتاب به خوانندگان کمک میکند که در همه مراحل زندگی خود بر روی احساساتشان کنترل داشته باشند.
از بزرگترین چالشهای راه اندازی یک کسب و کار جدید میتوان به تامین سرمایه و جذب سرمایه گذار اشاره کرد. هر استارتاپ و کسب و کاری برای ایجاد و توسعه نیازمند جذب سرمایهگذار است و می توان گفت که وجود آن میتواند عامل بقا و پیشرفت استارتاپ باشد. شتابدهنده گذر همراه شماست تا بتوانید با متناسبترین راه جذب سرمایه گذار آشنا شوید.
سرمایه گذار کیست؟
سرمایه گذار به فردی گفته میشود که منابع مالی و گاهی اعتبار خود را در اختیار استارت آپ قرار می دهد و در مراحل مختلف راه اندازی کسبوکار تا ارائه محصول آن را همراهی میکند. اصولا سرمایه گذاران با هدف بهره برداری نهایی از سود حاصله استارتاپ، در آن سرمایه گذاری میکنند.
بهتر است برای انتخاب سرمایه گذار به نکات زیر توجه کرد:
سرمایه گذاری را جذب کنید که در زمینه کاری شما فعالیت داشته باشد یا بخواهد زمینه کاری خود را گسترش دهد.
افرادی هستند که می خواهند دانش خود را در زمینه کسب و کاری شما به جریان بیندازند، پس به دنبال جذب آنها نیز باشید.
انعقاد یک قرارداد مالی منطقی که متناسب طرفین باشد گزینه بسیار مهمی است پس سرمایه گذاری را پیدا کنید که این گزینه را بپذیرد.
روشهای رایج جذب سرمایه گذار
شتابدهنده ها
کسب و کارهای نوپا و استارت آپها معمولا در ابتدای شروع کار خود به شتابدهنده ها مراجعه می کنند و از خدمات ارائه شده توسط آنها استفاده می کنند. جذب سرمایه گذار و ارائه سرمایه نقدی برای توسعه استارتاپ از جمله خدماتی است که شتاب دهنده ها ارائه می کنند. هر شتابدهندهای متناسب با حوزه تخصصی فعالیت خود سرمایه گذاری میکند چرا که هم شناخت بیشتری نسبت به بازار تخصصی دارد و هم ابزارهای هدایت کسب و کارهای آن حوزه را در اختیار دارد. شتابدهنده گذر یک شتابدهنده تخصصی حوزه عمران و انرژی است که میتواند در این حوزه ها برای استارتاپها جذب سرمایه کند.
استفاده از شبکه سرمایه گذاران
مجموعه و شرکتهایی وجود دارند که وظیفه جذب سرمایه گذار را به عهده دارند. این مجموعهها با جذب سرمایه گذار، پیش نیازهای مالی استارت اپها را فراهم میکنند. روند کاری آنها اینگونه است که پس از ارسال درخواست، غربالگری اولیه را انجام میدهند و سپس از تیمها دعوت میکنند تا برای داوران این شرکت، کسب و کار خود را ارائه دهند. پس از این مرحله تیمهای منتخب، در مقابل سرمایه گذاران ارائه خواهند داشت و در صورت تمایل سرمایه گذاران، وارد فرآیند مذاکره خواهند شد.
ارتباط از طریق همکاران و آشنایان
استفاده از ارتباطات دوستانه و همکارانه میتواند این فرصت را به استارت آپ را بدهد که بتواند سرمایه گذار مورد نیاز خود را جذب کنند. عموما دو نوع سرمایه گذار وجود دارد:
سرمایه گذاران فرشته ( Angel Investors ) که در مراحل اولیه کسب و کارهای نوپا سرمایه گذاری میکنند.
سرمایه گذاران خطر پذیر ( Venture Capitals ) که برای کسب و کارهای متوسط و بزرگ سرمایه گذاری میکنند.
استفاده از تامین مالی جمعی
برخی پلتفرمهایی وجود دارند که مردم میتوانند با استفاده از آن بر روی استارت آپ ها سرمایه گذاری کرده و با آنها همراه باشند.
استارتاپها در این سامانهها به معرفی خود و نوع بیزینس خود، اطلاعات شرکت خود و همچنین اطلاعات مالیشان از جمله میزان سرمایهای که برای شروع نیاز دارند و پیش بینی ای از میزان درآمد در آینده ثبت میکنند تا از این طریق بتوانند سرمایه مورد نیاز را از طریق مردم به دست آوردند.
برقراری ارتباط مستقیم با سرمایه گذار
برقراری ارتباط مستقیم با شرکتها و افراد یکی دیگر از روشهای جذب سرمایه گذار است. شرکتهایی وجود دارند که فعالیت آنها صرفا سرمایه گذاری بر روی ایدهها و استارت آپها است. همچنین سامانههایی وجود دارند که لیست این شرکتها را به همراه مشخصات کامل آنها قرار دادهاند. برای جذب سرمایه گذار کافی است از طریق ایمیل، درخواست خود به همراه مشخصات کامل را برای آنها ارسال کنید تا پس از بررسی کارایی بودن ایده، با شما ارتباط برقرار کنند. این نکته را فراموش نکنید که در این راه باید صبور باشید.
اصول جذب سرمایه گذار
خود را جای سرمایه گذار بگذارید.
در قدم اول برای جذب سرمایه گذار باید حساسیت او را نسبت به داراییش در نظر بگیرید. قرار نیست سرمایه گذار جذب رویای شما شود. سعی کنید به جای دیکته کردن نیازهای خود، اعتماد او را جلب کنید. مادامی که اعتماد سرمایه گذار دچار خدشه ای شود، نمیتوانید او را جذب کنید.
به جای رویاپردازی از اقدامات گذشته خود بگویید.
قبل از این که به دنبال جذب سرمایه گذار باشید باید روی ایده خود کار کنید. ایده خود را چکش کاری کنید تا به ایدهای پختهتر دست پیدا کنید. بهتر است در یک بازه چندین ماهه بصورت عملی ایده خود را امتحان کنید تا به مشکلات آن دست یابید. سپس برای جذب سرمایه گذار به زبان ساده بگویید که تاکنون چه اقداماتی برای پخته شدن ایدهتان انجام دادهاید و چه چالشها، مشکلات و پتانسیلها را یافته اید.
مدل درآمدی و اندازه بازار خود را مشخص کنید.
آن زمانی که برای امتحان ایده خود اختصاص دادهاید میتواند زمان مناسبی برای تست مدل درآمدی شما باشد. پلن درآمدی نباید کلی و مبهم باشد بلکه باید نشان دهد از چه افراد و با چه سازوکاری درآمد کسب میکنید و آیا روش کسب درآمد شما قانونی است یا نه. همچنین باید به صورت شهودی مشتریان که مخاطبین اصلی کسب و کار هستند را مشخص کنید. برای سرمایه گذار مهم است که بداند مشتریان و بازار هدف شما چیست و اینها تا چه میزان برای کسب و کار گردش مالی خواهند داشت.
تیم قوی تشکیل دهید.
سوال بعدی که باید جواب دهید این است که چه افرادی قرار است کسب و کار شما را اجرا کنند. بیان ویژگیها، مهارتها، سوابقکاری، تعداد نفرات و حقوق و مزایای درخواستی میتواند سرمایه گذار را برای سرمایه گذاری ترقیب کند.تشکیل یک تیم حرفهای که از سابقه خوبی برخوردار باشند برای شروع و همچنین توسعه کسب و کار شما بسیار مهم است.
قوانین جذب سرمایه را یاد بگیرید.
از آنجایی که جذب سرمایه عملا یک شراکت حساب میشود باید با نکات و قوانین حقوقی در همکاری و فعالیت طرفین آشنا باشید. مشورت با یک مشاوره حقوقی پیشنهاد میشود تا سهم و تکلیف دوطرف مشخص شود.
درمورد سرمایه گذار تحقیق کنید
تحقیق در مورد سرمایه گذار، سوابق، فعالیتها، علایق و زمینه کاری باید انجام شود. باید ببینید سرمایه گذاری های قبلی او به چه صورتی بوده و چه نتیجه ای در بر داشته است. بررسی کنید که سرمایه گذار چه انتظاراتی از شما دارد و سپس تصمیم منطقی بگیرید.
استارتاپ های موفق دنیا، یک شب به این نقطهای که هستند نرسیدهاند. ایدهای نوپا بودند، سپس جوانه زدند و تیم ساختند. سرمایه جذب کردند و بارها شکست خوردند ولی به تلاششان ادامه دادند تا به یک استارتاپ موفق تبدیل شدند.
در ادامه شما را با چند استارتاپ موفق جهان آشنا میکنم:
معرفی 5 استارتاپ از اولین و موفق ترین های دنیا:
اگرچه همیشه، اولینها لزوما بهترینها نیستند اما شایستهی تقدیراند، چرا که جرئت اینکه برای رسیدن به رویاهایشان خطر کنند را پذیرفته اند. نام 5 استارتاپ موفق دنیا، که همه ی ما اسمشان به گوشمان خورده است:
1_نرم افزار اجتماعی اینستاگرام(instagram)
از موفقترین استارتاپهای دنیا اینستاگرام است. داستان از اینجا شروع شد که، دو پسر در 8 هفته، یک اپلیکیشن درست کردند.کوین سیستروم، فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد، که در زمینه Gmail و توسعه شرکت گوگل کار میکرد، آخر هفتههایش را صرف ساخت برنامهای میکرد که، امکان اشتراک عکس و آگهی از یک جا را داشته باشد و آن را Burbn مینامید. کوین با مایک کریگر، که یکی از اولین کاربران Burbn بود آشنا شد و در یک همکاری مشترک، باربن فقط به عکس خلاصه شد و تبدیل اینستاگرام شد.
2_نرم افزار اجتماعی واتسآپ(whatsapp)
یکی دیگر از اولین و موفق ترین استارتاپ های جهان واتسآپ است.جان کوم و برایان اکتون، دو دوست و همکار در یاهو، از این همه تبلیغات در یک صفحه خسته شدند. در سال 2007، هر دو یاهو را ترک کردند و بعد از یک سال، هر دو برای پیدا کردن کار به شرکت فیسبوک مراجعه کردند؛ اما موفق به پیدا کردن کار نشدند. آنها با هم WhatsApp را، در سال 2009 راه اندازی کردند. با این هدف که، خدمات آنها هیچ تبلیغاتی نداشته باشد و تمرکزشان فقط روی ارائه خدمت به کاربران و جلب اعتماد حفظ کنند.
3_نرم افزار پینترست(Pinterest)
پدر و مادر بن سیلبرمن پزشک بودند.او تصور میکرد قرار است راه والدین را ادامه دهد؛ او در سال 1999 در دانشگاه ییل، تحصیلات پزشکی، را آغاز کرد، اما خیلی زود فهمید که نمیخواهد پزشکی را ادامه دهد. پس از یک کنفرانس مشاورهای در واشنگتن دیسی، کار در گوگل و تجربهی یک برنامه ناموفق، او ایده دیگری را ارائه داد. در سال 2009، بن با دوستانش، پاول سییارا و اوان شارپ، در سایتی شروع به کار کردند که در آن افراد میتوانستند مجموعهای از مواردی را که به آن علاقهمندند، در قالب پین به اشتراک بگذارند تا دیگران هم ببینند.بن برای برنامهاش یک اسم مشخص کرد:Pinterest.
4_اسنپ چت(Snapchat)
ایوان اشپیگل، رگی براون و بابی مورفی، سه دوست از دانشگاه، در حال آزمایش مهارت های کارآفرینی خود بودند. اندکی پس از آن ، ایوان به عنوان یک ایده "میلیون دلاری" شناخته شد. آنها روی این برنامه کار کردند و به نام Picaboo راه اندازی کردند. اما بعداً پس از درگیری با رگی، اوان و بابی از او خواستند که گروهشان را ترک کند و نام برنامه را به اسنپ چت تغییر دادند.
5_بازی آنگریبرد(Angry Birds)
بنیانگذاران Angry Birds سعی در ایجاد یک موفقیت برای کاربر داشتند. برنامه و داستان بازی اینطور است که حتی اگر 51 بار شکست بخورید، فقط یک بار کافی ست تا موفق شوید!
در دنیای امروزی که پیشرفت نوآوری و تکنولوژی با سرعت نور اتفاق میافتد، بازار استارت آپها بسیار داغ است. افراد خلاق بسیاری دارای ایدههای کاربردی هستند که در مرحله جذب سرمایه استارت آپ اغلب با چالش روبرو میشوند. بسیاری از این افراد هنگام یافتن سرمایهگذار با دلسردی و ناامیدی از این کار منصرف میشوند و این چنین ایدههای نوین زیر خاک دفن میشوند. در این مقاله به عمدهترین و موفقترین راههای جذب سرمایه استارت آپ اشاره خواهیم نمود تا بتوانید بدون قبول دردسرهای زیاد بتوانید از ایدههای خود سودآوری داشته باشید.
بسیاری از بنیانگذارهای استارت آپ جهت توسعه کسبوکار خود نیاز به سرمایههای قابل توجهی دارند تا بتوانند در جهات مناسب و بدون دغدغه مالی افکار خود را پیاده کنند و بتوانند استارت آپ خود را به خوبی مدیریت کنند. اگر با تکنیکهای درست جذب سرمایه استارت آپ آشنا باشید، به گسترش ایده خود شتاب بخشیده و بدون توجه به موانع مالی به سودآوری و موفقیت دست خواهید یافت. بسیاری از نوآوران جهت شروع ایده خود نیاز به سرمایه مالی دارند ولی در کنار آن نمیخواهند بخشی از مالکیت ایده خود را به افراد سرمایهگذار ببخشند، برای اینگونه افراد روشهای خاص جذب سرمایه استارت آپ وجود دارد که در ادامه به بیان آنها خواهیم پرداخت.
مراحل جذب سرمایه استارت آپ:
قدم اول: ارزشگذاری ایدههای اجرایی
بسیاری از صاحبان ایدههای ناب و جدید در مرحله اول سرمایهیابی دچار هیجان بالایی هستند و در نتیجه به نواقص ایدههای خود توجه نمیکنند. بنابراین اینگونه وقتی وارد فاز جذب سرمایه استارت آپ میشوند در همان ورود با شکست مواجه میشوند زیرا با نقاط قوت و ضعف، هزینهها و سودآوری نهایی ایده خود کاملا آشنایی ندارند و سرمایهگذار نمیتواند به آنها اعتماد کامل داشته باشد. برای این مرحله بهتر است از مشاوران ارزشگذاری ایدههای نوآور کمک بگیرید تا ایده شما را با توجه به نیازهای بازار و کمبودهای آن بررسی کنند و ارزیابی بیرونی انجام دهند.
اگر دید معقولانهای داشته باشید، خود نیز میتوانید از دید سرمایهگذار به طرحهای خود نگاه کنید. سوال بسیار مهم این مرحله که بایستی پاسخ دقیق، کامل و با جزئیاتی برای آن داشته باشید، این است که: چرا سرمایهگذار در بین طرحهای گوناگون باید روی ایده من سرمایهگذاری کند؟ ایده من دارای چه ویژگیهای سودآوری است که ضمن منحصربفرد نمودن، آن را به یک کسبوکار آیندهدار کمک میکند؟ اگر جواب معقول و مثبتی برای این دو سوال کلیدی یافتید، پس به سراغ مراحل بعدی ارزشگذاری و جذب سرمایه استارت آپ بروید.
سه کار حیاتی فاز اول ارزشگذاری ایده برای جذب سرمایه استارت آپ:
قابل توجه است که سه کار حیاتی فاز اول ارزشگذاری ایده برای جذب سرمایه استارت آپ عبارتند از:
اجرا سازی تحقیقات گسترده بازار
مشخص سازی کامل و دقیق بازار هدف
تعیین ارزش تجاری ایده یا طرح مورد نظر
قدم دوم تبدیل ایده به یک طرح کسبوکار:
یک نکته حائز اهمیت که باعث شکست اغلب ایدهها در جذب سرمایه استارت آپ میشود، این امر است که صاحبان ایده از زبان مشترک بازار سرمایه برای جذب و تامین سرمایه استفاده نمیکنند. در حقیقت دانستن نقاط قوت، ریسکها و سودآوری از دید صاحبان ایده کافی نیست بلکه بایستی تمامی این حقایق به مستندات قابل قبول دنیای کسبوکار تبدیل شود تا افراد بتوانند طرح مورد نظر را از زوایای مختلف مالی و غیرمالی بررسی کنند تا بتوانند آینده حقیقی طرح را بررسی کنند.
باید از قالبهای طرحریزی کسبوکار قانونی برای ایده خود استفاده کنید و بتوانید مسیر موفقیت ایده خود را کاملا قدم به قدم ترسیم کنید. بایستی بتوانید با توجه به شرایط روز بازار کلیه هزینهها و درآمدهای طرح خود را نزدیک به واقعیت تخمین بزنید و چند مرحله کلیه این اعداد را بالا پایین کنید.
با انجام این کار طرح شما آماده نیست بلکه این طرح به مشاوران مالی و کسبوکار بایستی ارجاع داده شود تا آنان از دید بیرونی شرایط ایده را بررسی کنند و اعداد مورد نظر را ارزیابی کنند. اگر اعداد پیشبینیشده مشاوران به اعداد صاحبان نزدیک بود، پس این ایده قابلیت تبدیل به کسبوکار را دارد و میتوان به دنبال جذب سرمایه استارت آپ بود. برای قدم پیادهسازی ایده در قالب طرح کسبو کار برای جذب سرمایه استارت آپ سه کار اساسی بایستی انجام دهید:
شناسایی کلیه نیازهای مالی
تعیین مقدار سرمایه لازم برای فرایند شروع کسب و کار
مشخص سازی ابعاد کامل طرح کسب و کار
سرمایهگذاری در استارت آپ:
یکی از کلیدیترین کارهای مورد نیاز جذب سرمایه استارت آپ ایجاد محصول یا نمونه اولیه است تا بتوان طرح را به طور فیزیکی به سرمایهگذار نشان داد و تست کرد. ساخت نمونه اولیه اغلب به زمان و پول کافی نیاز دارد که ممکن است بسیاری از افراد صاحب ایده از پیادهسازی کامل آن ناتوان باشند. بنابراین در این شرایط بهتر است که از یک یا چند بنیانگذار فنی برای توسعه محصول خود و جذب سرمایه استارت آپ کمک بگیرید. این کمک دارای هزینهای است که اغلب بخشش بخشی از مالکیت ایده به بنیانگذاران فنی میباشد. بسیاری از افراد علاقه چندانی به انجام این کار ندارند ولی بایستی توجه کنید که امکان دارد این مهندسان فنی ایده شما را گسترش دهند و با افزودن یک یا چند قابلیت محصول ویژهای ایجاد کنند تا طرح مورد قبول سرمایهگذاران واقع شود.
این فاز از جذب سرمایه استارت آپ، مرحله ایجاد حداقل یا کمینه محصول پذیرفتنی(MVP) اطلاق میشود که با توجه به نوع و ابعاد ایده نیاز به تیمهای تخصصی دارد تا بتواند در بازار با موفقیت روبرو شود. کمینه محصول پذیرفتنی تمام آنچه است که صاحب ایده در اختیار سرمایهگذار قرار میدهد تا تمام گفتههایش بر روی کاغذ را به واقعیت تبدیل کند. برای این مرحله سه کار حیاتی وجود دارد:
یک تیم فنی بیابید.
با استفاده از نرم افزارهای طراحی پروتایپ خود را بسازید.
با در اختیار داشتن کمینه محصول پذیرفتنی برای جذب سرمایه استارت آپ شروع به کار شوید.
تاریخچه تشکیل شتابدهندهها به سال 2005 در بریتانیا باز میگردد. این شرکت توسط پل گراهام و شرکایش با نام وای کامبینیتور ( Y Combinator) تاسیس شد. این شرکت در هر سال استارتاپهای زیادی را به مصاحبه دعوت کرده و از میان آنها دو ایده خاص و قوی را انتخاب میکند. بعد از انتخاب استارتآپها، به طور کامل به آنها در زمینههای مختلف مشاوره، سرمایه برای رشد و ارتباطات کمک کرده و در ازای آن 7 درصد از سهام شرکت را به نام خود میزند. در حال حاضر شرکتهای اکسلریتوری بسیاری در سراسر جهان مشغول به فعالیت هستند اما هنوز شرکت وای کامبینیتور یکی از بزرگترین و قدرتمندترین آنها در دنیا به شمار میرود. این شرکت تا کنون در بیش از 700 پروژه بزرگ دنیا همکاری داشته، با 1400 سرمایه گذار در ارتباط بوده و ارزشی بیش از 30 میلیارد دلار دارد.
شتابدهندهها در ایران
سابقه تاسیس و فعالیت این شرکتها در ایران، چندان زیاد نیست. سال 1393 را می توان آغاز فعالیت چند شرکت به عنوان شتاب دهنده دانست که توانستند به تعدادی از صاحبان ایده برای آغاز فعالیت حرفهای خود کمک کنند. در چند سال گذشته استارت آپ و هر آنچه که به آن مربوط میشود، بیش از پیش مورد توجه افراد قرار گرفته است. به طوری که سالانه شاهد آن هستیم که تعداد شرکتهای شتاب دهنده و ایدههای استارت آپ رو به افزایش است.
مراحل همکاری با شتاب دهندهها چگونه است؟
اگر شما نیز یک ایده استارت آپ و فکری نو دارید، کافی است با تعدادی از شتاب دهندهها آشنا شوید. شتاب دهندهها در هر سال ایدههای مختلفی را دریافت کرده و آنها را توسط تیم تخصصی خود بررسی میکنند. اگر استارت آپ شما از فیلترهای اولیه آنها بگذرد، شما را در مرکز پذیرش میکنند. در یک دوره یک تا سه ماهه، فعالیت حرفهای شتابدهنده ها آغاز شده و مفاهیم اصلی مورد نیاز کسب و کار شما مانند آینده کاری، تشخیص وضعیت بازار، شناخت هویت مشتری، کار بر روی نمونه اولیه و مدل تجاری، تشکیل تیم متخصص و غیره را به شما آموزش خواهند داد. مرحله دوم که به آن مرحله شتاب نیز میگویند، زمان آغاز به کار است. اگر کسب و کار شما از مرحله دوم نیز امتیازهای لازم را کسب کرده باشد، شتاب دهنده سرمایه لازم جهت آغاز کار را در اختیار شما قرار داده و در ازای آن بخشی از سهام شرکت بین 10 تا 20 درصد را به نام خود میزند. این بازه زمانی معمولا بین 3 تا 6 ماه طول میکشد و شما به عنوان صاحب ایده و کسب و کار باید تمام تلاش خود را برای دریافت نتیجه و بازدهی به کار بگیرید. البته خوبی همکاری با شتاب دهندهها علاوه بر تامین سرمایه آن است که شما در تمامی مراحل و چالشها تنها نیستید و کادر متخصص شتاب دهندهها در هر زمینهای پشتیبان شما خواهند بود. در انتهای دوره شتاب، نمونه تجاری آماده شده تا به سرمایه گذاران معرفی شود. خدمات یا محصولات استارت اپ در روز نمایش یا Demo Day در یک رویدادی به سهام داران معرفی میشود تا برای فعالیت اصلی و حرفهای ایده، سرمایه گذاری کنند. البته همان طور که در بالا نیز اشاره شد، شرکت شتاب دهنده تا پایان فعالیت شرکت استارتاپ به عنوان یکی از سهام داران باقی مانده و سود دریافت میکند.
شتاب دهندهها با مراکز رشد چه تفاوتهایی دارند؟
در صورتی که با دنیای استارت آپها و کارآفرینی آشنا باشید احتمالا بیشتر از شتاب دهنده نام مراکز رشد را شنیده باشید. مراکز رشد بیش از یک دهه است که در کشور ما به شرکتهای دانش بنیان و ایدههایی که قابلیت توسعه دارند کمک میکند. اما آیا شتاب دهندهها همان مراکز رشد هستند؟ چه تفاوتهایی میان آنها وجود دارد. در حالت کلی میتوان گفت که این موسسات 3 اختلاف کلی با یکدیگر دارند:
مدت زمان همکاری:
یکی از مهمترین تفاوتهای شتاب دهندهها و مراکز رشد مدت زمانی است که موسسه کسب و کار شما را تحت حمایت خود قرار میدهد. همان طور که در بالا نیز اشاره شد مدت زمانی که یک شتاب دهنده برای هر کسب و کار زمان میگذارد، محدود و حداکثر 6 ماه است، در حالی که این زمان برای مراکز رشد میتواند تا 5 سال و گاهی بیشتر نیز طول بکشد.
میزان سود مشارکت:
همانطور که در بالا نیز ذکر شد، شتاب دهندهها به عنوان حق الزحمه خدمات خود، بخشی از سهام شرکت تاسیس شده را به نام خود ثبت میکنند، اما مراکز رشد معمولا خدمات خود را بدون دریافت هزینه و سودی برای شما انجام میدهند.
نوع همکاری:
تفاوت دیگری که میتوان برای شتاب دهندهها و مراکز رشد بیان کرد، نوع همکاری و مشارکت آنها است. شتاب دهندهها در روند انجام کار و تصمیم گیریها تاثیر مستقیم میگذارند، در حالی که مراکز رشد، در روند کار دخالت زیادی نداشته و تنها شرایط مورد نیاز مانند سرمایه و فضای مورد نیاز را در اختیار شما قرار میدهند.
طبق بررسی های پیدایش این گزارش آماده شده. تغییر قیمت دلار امروز مثل تمام پدیده های اقتصادی لزوما تهدید یا فرصت نیست و بستگی به شرایط استفاده ما از آن دارد، در این مورد حوزه فناوری اطلاعات و علی الخصوص نرم افزار هم از این قاعده مستثنا نیست و تابع همین شرایط است.
بعنوان مثال شما شرکتی را در نظر بگیرید که در حال صادرات خدمات یا نسخه های نرم افزاری بوده است، یقینا با افزایش نرخ ارز، سودآوری این شرکت نیز چند برابر شده است و یا برعکس، شرکتی که بیشتر بیشتر در حوزه واردات بوده و محصول خود را بر اساس موارد اولیه وارداتی تولید خواهد کرد، این شرکت با چالش زیادی برای فروش محصولات خود روبرو خواهد بود و نوسانات ارز شاید حتی این شرکت را به ورشکسته نماید. بهرحال چه در نرم افزار و چه در سایر حوزه ها، ثبات نرخ ارز و تورم قابلیت برنامه ریزی بهتری به شرکت ها خواهد داد.
تاثیر تاثیر دلار امروز بر روی برنامه های استراتژیک و نرخ سرمایه گذاری :
استارتاپ ها مجبور به درنظر گرفتن «بازده سرمایهگذاری» (ROI) هستند. سرمایه گذاران یا شتابدهنده ها بهرحال به منظور افزایش دارایی های خود در یک استارتاپ نرم افزاری سرمایه گذاری کرده اند و قطعا منتظر هستند. اینکه تغییر قیمت دلار استارتاپ ها را از ارائه برنامه مدون بازده سرمایه گذاری امتناع می دهند در برابر اینکه خیلی از سرمایه گذاران دیگر نمی توانند به استاراتاپ ها که غالبا در حوزه نرم افزار هستند اعتماد کنند، احتمالا خیلی مهم نباشد. باید پذیرفت در کنار همه مواردی که برای شروع، رشد و بلوغ استارتاپ مهم است، سرمایه مادی نیز بسیار حائز اهمیت است و نوسانات ارز باعث درهم شکستن تعداد بسیار زیادی از استارتاپ ها خواهد شد.
تاثیر نوسان ارز بر روی بازاریابی و تبلیغات :
بسیاری از استارتاپهای نرم افزاری در جهت رشد و پشرفت به دنبال بازاریابی و تبلیغات آن لاین هستند. مثل تمام کسب و کارهای دیگر، استارتاپ های نرم افزاری هم برای ارائه برنامه خود به مردم و استفاده کننده ها نیاز به تبلیغات و بازاریابی دارند، بازاریابی های آفلاین که عموما پر هزینه هستند و البته شاید در ابتدای راه چندان تاثیر هم نداشته باشند و بیشتر شرکت های ارائه دهنده خدمات نرم افزاری دنبال تبلیغات آنلاین خواهند رفت.
تبلیغاتی مثل «موبایل پوش نوتیفیکیشن»، « گوگل ادوردز»، «ایمیل مارکتینگ» و… همگی با قیمت دلار امروز محاسبه می گردد و شرکت ها مجبور هستند چند برابر مبلغ پیش بینی شده برای هر کدام از این تبلیغات ریال بپردازند. عموما عدم پرداختن به تبلیغات موجب شکست می شود و البته با این نرخ ارز هم پرداختن به تبلیغات احتمالا تمام محاسبات پیش بینی شده را بهم می ریزد.
تاثیر تغییر قیمت ارز بر روی جذب و نگهداری منابع انسانی :
کسانی که کار بی هیجان و روتین را دوست دارند عموما جذب دولت می شوند واستعداد ها ریسک می کنند و استارتاپی را راه اندازی می کنند، اما باید به این سوال پاسخ داده شود:
یک نخبه و استعداد که ذهنی پر از نو آوری و خلاقیت دارد، وقتی نمی تواند حتی برای فردای خود برنامه ریزی کند آیا انگیزه ای برای ماندن دارد یا به هر نحوی دنبال مهاجرت است ؟
اینکه بخواهیم تشخیص دهیم با تغییر قیمت دلار استارتاپ های کمتری شروع به کار می کنند خیلی سخت است اما شاید بتوانیم مطمئن بگوییم تعداد شکست استارتاپ ها با توجه به نرخ و نوسان ارز به شدت بیشتر خواهد شد، سرمایه گذارن کمتری این ریسک فوق العاده زیاد را خواهند پذیرفت و درنهایت شاید به این نتیجه برسیم که نوسانات ارز به اشتغال ضربه به شدت مهلکی را خواهد زد.
تاثیر قیمت دلار امروز بر روی زیرساخت ارائه خدمات :
تمام شرکت های نرم افزاری اعم از استارتاپ و .. نیاز به زیر ساخت به منظور ارائه خدمات دارند، خرید لیسانس نرم افزار ها، خرید سرور و زیر ساخت سخت افزاری که مستقیم با قیمت دلار امروز قیمت گذاری می شود به کنار حتی خیلی از خدماتی که داخل کشور نیز ارائه می گردد مشمول نوسانان و البته افزایش نرخ ارز شده و حتی فروش را برای شرکت های قدیمی حوزه نرم افزار نیز سخت کرده چه برسد به شرکت هایی که به تازگی می خواهند خدمات خود را ارائه دهند.
اگر بخواهید از سرور ضعیف تر یا نرم افزار کرک شده استفاده کنید، پذیرفتید خدمات با کیفیت پایین ارائه دهید و شاید همین مورد سنگ بنای نابودی پروژه و شرکت شود و اما اگر بخواهید سرویس خوب بگیرد و نرم افزارا های دارای لیسانس را تهیه کنید پذیرفتید که شاید سود دهی شرکت را مدت ها عقب بیندازید و حتی بیم ورشکستگی را داشته باشید.
برای تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق یا هر نوع دیگری از کسب وکارهای نوین از کجا باید شروع کرد و به کجاها باید مراجعه کرد؟ از چه خدمات و تسهیلاتی می توان بهره گرفت و از مشاوره چه کسانی می توان استفاده کرد؟ استارتاپ به واقع چیست و آیا برای راه اندازی آن، باید شخصیت حقوقی داشته باشیم؟ این ها پرتکرارترین سوالاتی هستند که از هر فردِ فعال در این حوزه پرسیده می شود و ما در این مقاله درصدد گرداوری پاسخ های قابل استنادی هستیم تا راهگشای تازه واردان به این عرصه باشد.
استارتاپ چیست آیا برای راه اندازی استارتاپ، باید شخصیت حقوقی داشته باشیم؟
قبل از ورود به موضوعِ “گام های نخست در تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق” و همچنین برای اثرگذاری بیشتر مقاله، لازم است که از همین ابتدا در مورد معنای استارتاپ به یک تعریف اجمالی و مشترک برسیم چرا که بیشتر تازه واردانِ این عرصه به اشتباه هر کار جدیدی را استارتاپ تلقی می کنند و سوالاتی از این دست که آیا استارتاپ یک شرکت است؟ کجا باید آن را ثبت کنیم و چه مجوز هایی باید بگیریم؟ بسیار پرسیده می شود.
و اما پاسخ ما به این دوستان؛
استارتاپ (Startup) به یک مشارکت و یا یک سازمان موقت گفته می شود که در جهت جستجوی راه حلی برای یک مدل کسب و کارِ مقیاس پذیر (scalable) و تکرار پذیر(repeatable) و سودآور (profitable) راه اندازی می شود. پس با این حساب هر ایده ی جدیدی استارتاپ به حساب نمی آید. همچنین استارتاپ، شرکتی از انواع شرکت های قابل ثبت و شخصیتی حقوقی محسوب نمی شود بلکه تنها بر اساس ویژگی های خاصش، یک نوع از انواع کسب و کارها می باشد که در ادامه و با پیشرفتِ کار و زمانی که ایده بال و پر گرفت، می تواند برای گسترش فعالیت هایش با ثبت شرکت، صاحب یک شخصیت حقوقی شود.
یک ایده خوب به ذهنم رسیده است، از کجا باید شروع کنم؟
یکی از سوالاتی که خود من برای یافتن پاسخش یک روز تمام در نمایشگاه الکامپِ ۹۷ غرفه به غرفه و قلم و کاغذ در دست به دنبال جواب هایش گشتم و تیکِ اورکا (یافتم) مقابلش زدم همین بود چرا که واقعا نمی دانستم برای تحقق ایده ام قدم اول را چگونه و از کجا بردارم. اطلاعاتی که از سرچ های اینترنتی بدست آورده بودم تنها در مورد ایده پردازی، چیستی استارتاپ و تفاوت هایش با کسب و کارهای دیگر بود اما به کلی در نحوه شروع کار، داشتن شخصیت حقوقی یا حقیقی، گرفتن مجوزهای لازم و شناخت سازمان ها یا شرکت های مرتبط بسیار سردرگم بودم و از این حیث کاملا با دغدغه ی دوستانی که با ایده ای در دست در ابتدای مسیر نوآوری هستند، آشنایم. پس با من همراه شوید.
قدم اول در تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق
زمانی که یک فرد ایده ای به ذهنش می رسد که در حیطه تخصصی و علاقمندی اش است (که اگر نیست بهتر است در پیگیریِ آن تجدیدنظر کند) می بایست تحقیقاتیدر مورد نمونه های مشابه داخلی و خارجیِ ایده خود، تفاوت ها و مزیت هایش با آن ها انجام دهد تا به وضوح و یک دید کلی نسبت به ایده خود برسد. این مرحله بسیار مهم است چرا که هم آگاهی شما را نسبت به موضوعی که قصد ورود بدان دارید را بیشتر می کند و هم از چم و خم بازار و راه های رفته توسط دیگران مطلعتان می کند. در واقع با این کار و در مرحله ی اول از تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، بسیاری از ایده ها به صاحبان خود می گویند که چند مرده حلاجند و تکلیف را مشخص می کنند.
پس از اینکه اشراف کلی به ایده تان یافتید به فضا و افرادی نیاز پیدا خواهید کرد که بتوانند از جنبه های مختلف درامدی، کشش بازار، شناسایی بازارِ هدف، شبکه سازی و… شما را راهنمایی کنند چرا که هر ایده ی جدیدی لزوما سودآور و ارزش آفرین نیست و مهمتر از آن، کسب وکارهای جدید عموما از تخریب خلاق (Creative Destruction) ناشی می شوند بدین معنا که یک ساختارشکنی در روش سنتی و همیشگیِ انجامِ یک کار به وجود می آورند از اینرو پر واضح است که مسیرِ تحقق این ایده ی جدید، خود نیز جدید است و دانسته های قبلیمان کفافِ برخورد با مسائل تازه در دنیای ناشناخته ی پیشِ رو را نمی دهد پس برای کاهش میزان سعی و خطاها، همراهیِ فعالانِ این حوزه نیاز است.
برای پیشبردِ ایده ام به کجا مراجعه کنم و از چه کسی مشاوره بگیرم؟
خبر خوب اینکه ادبیات کارآفرینی و ارزش آفرینی به گفتمانِ غالبِ جامعه ایران تبدیل شده است و نگاه علمی، فناورانه و خلاقانه به موضوعات، نه تنها در محافل دوستانه و شرکت های خصوصی که در محافل دولتی و سیاست گذاری ها نیز نقل مجلس شده است. از اینرو اقدامات زیادی هماز جانببخش خصوصی و هم بخش دولتی در راستای اعتلای این امر و تبدیل ایده های جدید به استارتاپ های موفق، صورت گرفته است و فرصت ها و مکان های فراوانی برای مشتاقانِ این عرصه فراهم شده است. در این بین از راه های مختلفِ پرورش ایده و به منصه ظهور رساندن آن، ما به انتخاب چهار روش زیر را به شما پیشنهاد می کنیم:
مراجعه به پارک های علم و فناوری – مراجعه به مراکز رشد – مراجعه به شتابدهنده ها و شرکت در استارتاپ ویکندها
پارک های علم و فناوری (science and technology park) که عمدتا دولتی بوده و در کنار مراکز تحقیقاتی، علمی و دانشگاهی با هدف پر کردن فضای خالی بین تحصیلات آکادمیک و بازار کار راه اندازی می شوند و وظیفه ی اصلی آن ها تسهیل ارتباط بین شرکتها، کارآفرینان و متخصصان و ایجاد محیطی برای تقویت فرهنگ، نوآوری، خلاقیت و در نهایت تجاری سازی نوآوری ها می باشد.
مراکز رشد (incubator)را پس از پارکهای علم و فناوری میتوان از لایه های بعدی نهادهای تقویتکننده نوآوری دانست که می تواند خصوصی، مردمنهاد و یا دولتی باشد و با ارائه امکانات و تسهیلات عمومی، مشاوره ها و … زمینه تبدیل خلاقیتها و دستاوردهای علمی و تحقیقاتی به محصولات قابل ارائه به بازار را فراهم سازد. همچنین مراکز رشد برای تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، غالبا تجهیزات و محوریت های خود را مدنظر قرار داده و زمان و منابع خود را صرف استارتاپ های محلی و تخصصی می کنند، به عنوان مثال مرکز رشدِ یک دانشکده معماری و شهرسازی، غالبا به پرورش ایده ها و کسب و کارها در زمینه معماری و شهرسازی می پردازد.
شتابدهنده ها (accelerator) غالبا شرکت های خصوصی بوده و با ارائه خدمات و پشتیبانی هایی کمی متفاوت تر از مراکز رشد و برگزاری دورههای فشرده ی حمایتی در نقش کاتالیزور ظاهر می شوند و قصد تسریع موفقیت و پیشرفت شرکتهای نوپا را طبق برنامه ای مدون و از پیش تعیین شده دارند و این در حالیست که مراکز رشد از پیش رایج بودهاند و شتابدهندهها پدیدهای نوظهور محسوب می شوند.
تفاوت بارزی که بین مراکز رشد و شتابدهنده ها در نحوه کمک به تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، دیده می شود درنحوه حمایت مالی آن هاست به این صورت که شتابدهنده بر اساس دریافت درصدی از سهام استارتاپ، سرمایه به آن تزریق می کند. از اینرو مسئولیت پذیری بیشتری در ارائه خدمات و تسهیلات به استارتاپ ها و در به ثمر رساندنشان دارند. به همین جهت ورود به شرکت های شتابدهنده و برخورداری از حمایت های آنان کمی دشوار و در عین حال پربازده تر می باشد چرا که شتابدهنده باید از بین استارتاپ هایی که از سرتاسر کشور درخواست ارسال کرده اند بهترین ها را انتخاب کند و همچنین سرمایه گذاری بر هر کسب و کار نوپا به منزله سرمایه گذاری برای آینده خود شتابدهنده نیز می باشد.
نکته ۱:تسهیلات و حمایت های متنوعی شامل حال افرادِ پذیرفته شده در هر کدام از سه مکان یاد شده می باشد که از حوصله این متن خارج است اما برای اثربخشی بیشتر مقاله، توصیه می شود که حتما به فراخور شهری که در آن هستید و امکاناتتان به این مراکز مراجعه کرده و پیگیر ایده خود باشید. فی الحال رویکرد توسعه پایدار و همدستیِ علم، عمل و نوآوری بسیاری از سیاست گذاری های داخلی و خارجی را تحت الشعاع خود قرار داده است و تمام موارد یاد شده دقیقا در همین راستا به فعالیت می پردازند.
نکته ۲: براساس ماهیت و موضوعی که هر استارتاپ حول آن فعالیت می کند، باید مجوزهایی اخذ نماید که به علت تنوع در گستره ی فعالیتی آن ها اشاره ای به آن نمی کنیم اما قابل ذکر است که یکی از مهم ترین خدماتی که پارک ها، مراکز رشد و شتابدهنده ها به استارتاپ ها ارائه می دهند، مشاوره و ارائه اطلاعات لازم در زمینه اخذ مجوزهای مورد نیاز است.
استارتاپ ویکندها (startup weekend) رویدادهای کارآفرینی هستند که به کرات در همه ی شهرها با حامیان مالی و اعتباری متعددی از قبیل شتابدهنده ها، مراکز رشد و… برگزار می شوند. افراد با شرکت در این رویدادها می توانند به طور فشرده و در طی ۵۴ ساعت، تیم سازی کرده و با مهمترین ملزوماتِ راه اندازی یک کسب وکار و تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، آشنا شوند. همچنین نکته حائز اهمیتِ شرکت در استارتاپ ویکندها حمایت حامیانِ رویداد، از ایده ها و تیم های برگزیده است که مسیر رشد کسب و کار را تسهیل می کند.
و در انتها؛
اگر قصد تجربه فضای استارتاپی در خارج از کشور را دارید استیشن اف (Station F) و سیلیکون ولی (Silicon valley) تَرین های جهان می باشند که در این مقاله تنها گوشه چشمی به جذابیت های دلبرانه این دو می اندازیم و توضیحات تکمیلی را موکول به مقاله های اختصاصیِ آن ها می کنیم.
از استیشن اف (Station F) همین بس که در حال حاضر بزرگترین پردیس استارتاپی جهان می باشد و تمام آنچه از شروع تا توسعه یک استارتاپ نیاز دارید را زیر یک سقف در پاریس، برای شما گرد آورده است و سیلیکون ولی (Silicon valley) هم که سردمدار و نقطه شروع بسیاری از شرکت های فناورِ مطرح دنیا همچون گوگل و اپل بوده و کعبه آمال خیلِ عظیمی از فعالان این حوزه است.
استارتاپ های آماده راه اندازی متناسب با اهداف و روش هایی که برای آن ها تعیین شده، ویژگی های خاصی دارند. ما در این جا به معرفی ۸ مورد از ویژگی استارتاپ های موفق می پردازیم:
۱- هدف گذاری بر اساس نیاز و خواسته مشتری مهم ترین ویژگی استارت آپ های جدید است. ۲- استارتاپ های موفق محصول یا خدمت متناسب با بازار هدفشان دارند. فروش یک محصول یا خدمت از مهم ترین ویژگی استارتاپ ها می باشد که همواره باید در رأس امور و تصمیم گیری ها در نظر گرفته بشود. زیرا چرخه حیات یک شرکت از این راه ادامه پیدا می کند. ۳- همه افراد تیم کاری استارتاپ نسبت به کارشان و هدفی که سازمان دارد بسیار پر شور و هیجان و با انگیزه هستند. ۴- از دیگر ویژگی استارتاپ ها این است که بنیان گذاران ارائه خدمت و محصولاتشان را در بازارهای کوچک تر آغاز می کنند و سپس وارد بازارهای بزرگتر می شوند. ۵- بنیان گذاران استارتاپ ها همواره در حال شناسایی فرهنگ سازمان های بزرگ تر هستند. ۶- آن ها همواره در طول مسیر رشد به صورت جدی از کارهایشان بازخورد می گیرند. ۷- آن ها بر روی اهداف و مسیرشان، متمرکز هستند. ۸- آن ها شبکه ای از ارتباطات قوی و گسترده را با همه اقشار جامعه می سازند.
برتری و ویژگی استارت آپ های جدید در مقایسه با کسب و کارهای بزرگ چیست؟
۱- بوروکراسی و سلسه مراتب سازمانی کمتر
در شرکت ها یا کسب و کارهای بزرگ دائما لایه های سازمانی و روندهای دست و پا گیر اداری در جریان است که ممکن است افراد (مراجعه کنندگان، کارمندان، مشتریان و …) را برای برقراری ارتباط با واحد مورد نظر آزار بدهد. همچنین این سلسه مراتب برای رشد خود سازمان بسیار مضر خواهد بود اما از بین بردن این بوروکراسی نیز بسیار سخت و زمان بر است . ویژگی استارت آپ های جدید نسبت به شرکت ها، عدم وجود این گونه بوروکراسی و لایه های سازمانی است.
۲- ترکیب تیم ها
دیگر ویژگی استارتاپ نسبت به سایر کسب وکار ها، کوچک و مختصر بودن تشکیلات آن ها می باشد. استارت آپ های جدید معمولا با یک تیم متشکل از سه چهار نفر و یا تعداد بیشتری افراد شروع به کار می کنند و پس از مدتی که استارتاپ رشد کرد و گسترش یافت، تعداد افراد نیز بیشتر می شود و لایه های سازمانی بر اساس مسئولیت ها و برتری افراد شکل می گیرند. اما در ابتدای شروع فعالیت استارتاپ، معمولا برتری یا سمت خاصی برای افراد وجود ندارد و آن ها فعالیت خود را به صورت برابر آغاز می کنند.
۳- چابکی استارت آپ های جدید
اکثر سازمان و شرکت ها دارای یک قانونمندی و روند کاری تعریف شده می باشند که از کوچکترین مسئله مانند ساعت کاری تا بزرگترین موضوعات به صورت از پیش تعیین شده برای همه افراد یکسان بوده و کارمندان موظف به رعایت آن ها می باشند. اما ویژگی استارتاپ ها این است که خیلی قوانین دست و پا گیر و تکراری ندارند و افراد بر اساس اشتیاق و میل باطنی به فعالیت هایشان می پردازند.
۴- هویت برند استارتاپ
برندسازی یکی از ویژگی های استارتاپ ها است که همواره از همان ابتدا در اولویت قرار می گیرد و به آن توجه ویژه ای می شود، زیرا این برندسازی به نوبه خود به سرعت رشد فعالیت های استارتاپ کمک قابل توجهی می کند. در صورتی که ممکن در کسب و کارهای دیگر برند بودن و نگرش سایر مردم اصلا مورد توجه قرار نگیرد!
۵- قیمت گذاری رقابتی جهت سرمایه گذاری
سرعت رشد فعالیت و سودهی، از بهترین ویژگی استارتاپ ها است که همواره موجب جذب سرمایه گذاران مانند پیدایش می شود تا ریسک راه اندازی یک کسب وکار نوپا را بپذیرند ولی بتوانند به آن سود بالا دست پیدا کنند.
حال شما می توانید در شخصیت و کسب و کار خود جستجو کنید و ببینید آیا ویژگی های شما و کارتان شبیه استارت آپ های جدید است یا شبیه شرکت های بزرگ و کند!