همه ایده های استارت آپ در واقع از یک نیاز شروع می شوند که به آن پاسخ مناسبی داده نشده است و یا راه حل های موجود، آن طور که بازار یا جامعه توقع داشته نیاز را برطرف نمی نکرده و یا اینکه راه حل های نیاز یا مشکل به راحتی در دسترس نیستند.
ایده های استارت آپ ممکن است از یک نمونه خارجی که در کشور ما وجود ندارد نشأت بگیرد و ما تصمیم بگیریم آن سازو کار را در کشور خودمان نیز ایجاد کنیم . مانند فروشگاه آنلاین دیجی کالا که ایده آن از نمونه خارجی فروشگاه آنلاین آمازون گرفته شده است ( که بیشتر استارتاپ ها در ایران به این گونه می باشند ) و یا اینکه به صورت یک جرقه در ذهن افراد زده شده و با پیگیری به مرحله ظهور رسیده است. مانند سامانه سوخت رسانی آنلاین پیدو که یکی از بهترین خدمات ارائه شده درعصر حاضر است. در واقع ما برای خلق ایده های استارت آپ از هر فرصتی می توانیم استفاده می کنیم.
آیا همه ایده های نوظهور را می توان ایده استارتاپی درنظر گرفت؟
با توجه به تعریف پیدایش، استارتاپ به کسب و کاری گفته می شود که در عین خلاقانه و نوآورانه بودن ایده آن، قابلیت های تکرار پذیر بودن و مقیاس پذیر بودن را داشته باشد. ایده استارتاپی نیز باید خلاقانه و جدید باشد و در راستای حل مشکلی عام و عمومی از اکثر مردم جامعه باشد. درواقع باید جایگاه ایده در میان مردم بررسی شود. مهمترین ویژگی یک ایده استارتاپی، تجاری سازی آن است. باید بررسی شود آن ایده در جامعه هدف قابلیت تجاری شدن دارد یا خیر. بنابراین هر ایده ای را نمی توان صرفا، ایده استارتاپی در نظر گرفت و قبل از پیاده سازی آن و پرداختن به مسئله موفقیت یا عدم موفقیت ایده، حتما باید بررسی شود که ایده مورد نظر ویژگی های یک ایده استارتاپی را دارد یا خیر.
استارتاپ، نوعی آفرینش محسوب می شود. در این مسیر که مانند سفری می ماند که از نقطه ای آغاز می شود و مسیر همچنان با رشد استارت آپ و توسعه آن ادامه می یابد؛ نقطه آغاز همان ایده های کارآفرینی است. صاحب ایده جدید استارتاپ، کسی است که در حوزه ای که علاقه مند به راه اندازی کسب و کار است؛ به دنبال تبدیل ایده خلاقانه و یا ایده جدید خود به عرصه عمل است و این معجزه تبدیل ایده به یک کسب و کار می تواند موجب شود که با داشتن ایده کارآفرینی، خلاقیت و نوآوری جامعه مسیر بهتری را طی کرده و از سوی دیگر میزان بیکاری افراد جامعه کاهش یافته و نرخ اشتغال و بهره وری در اجتماعی پویا افزایش یابد. اما چگونه می شود که ایده های کارآفرینی، خالق یک استارتاپ جدید و سودده می شوند که می توان با فعالیت در آن، هم به فرد و هم به جامعه در رسیدن به رشد و پیشرفت کمک کرد؟
تبدیل ایده کارآفرینی به استارت آپ ها
کارآفرینان معمولا کسانی هستند که قصد دارند بر ایده کارآفرینی، تکیه کرده و به جای آنکه به دنبال فرایندهای استخدام و یافتن شغل باشند خود خالق کسب و کارهای نوپایی شوند که بتوانند دست دیگر افراد جامعه را نیز گرفته، در عین حال بتوانند نیازی از جامعه را برطرف نمایند. هر چه ایده جدید و یا ایده جالبی در ذهن فرد کارآفرین شکل بگیرد اما نتواند آن را به عرصه عمل درآورد، ایده های کارآفرینی اثری ندارند.
در قدم بعدی باید بتوان ایده جدید خود را به عرصه عمل درآورد. برنامه ریزی، جذب افراد همکار، برگزاری جلسه ها و نشست هایی با متخصصان و کارشناسان مربوطه و افراد مجرب که تجربه های کافی در این عرصه دارند می تواند گام های بعدی باشد. ایده های کارآفرینی باید بتواند سرمایه مورد نیاز خود را نیز تامین نماید. برای این کار تنها داشتن ایده جدید یا ایده جالب کافی نیست، باید بتوان سرمایه گذاران را اقناع کرد تا در فرایند تبدیل ایده های کارآفرینی به عمل، در استارت آپ سرمایه گذاری کنند. در قدم بعدی تبدیل ایده جدید به عمل، باید بتوان بر روی این مطلب تمرکز کرد که محصول نهایی را چطور می توان متناسب با نیازهای بازار عرضه کرد و این همان طور که در قسمت قبل گفته شد مستلزم شناخت مشتری های بالقوه و بالفعل است.
شتابدهنده ها، هموار کننده مسیر تبدیل ایده به استارتاپ ها
عملی کردن و پیاده سازی ایده، تنهایی و بدون تجربه نمی شود. امروزه مراکز رشد و شتابدهنده هایی ایجاد شده اند که کمک شایانی به کسانی که ایده دارند اما سرمایه و تجربه کافی برای راه اندازی استارتاپ و کسب و کار را ندارند، می کنند. این مراکز چه به صورتی خصوصی و چه دولتی وجود دارند و به حمایت از ایده ها به صورت مشاوره های تخصصی، مکان برای کار، خدمات آزمایشگاهی، بازاریابی، کمک به تولید و ارائه محصول و… می پدازند.
شبکه های اجتماعی، عرصه مناسب برای باروری ایده های کارآفرینی
ایده خلاقانه در بستر شبکه های اجتماعی می تواند تبدیل به یک استارتاپ نوپا شود. امکاناتی که به صورت رایگان در اختیار افراد و کاربران قرار گرفته است بسیاری از آنها را ترغیب کرده است که ایده خلاقانه یا ایده جالب خود را در این عرصه به عمل تبدیل کنند. به این صورت که می توان کسب و کارهای آنلاین را مبتنی بر ایده های کارآفرینی و با تمرکز بر ایده خلاقانه در این بستر رایگان که برای اشتراک اطلاعات و دانش و برقراری ارتباط طراحی و توسعه یافته است راه اندازی کرد. همچنین امکان مدیریت کسب و کار نیز از طریق فعالیت در عرصه های دیجیتالی بسیار فراهم است.
نکات مهم در تبدیل ایده خلاقانه به کسب و کار
در این مقاله پیدایش سعی شد راجع به این که چقدر ایده های کارآفرینی می توانند در راه اندازی و توسعه یک استارتاپ یا کسب وکار نوپا تاثیر گذار باشند و چطور می توان به ایده خلاقانه رسید صحبت شد و در ادامه به این مطلب پرداخته شد که ایده جالب به تنهایی کافی نیست و عناصر متعددی باید در تبدیل ایده های کارآفرینی به کسب و کار مورد توجه قرار گیرند.
کسب و کار های اینترنتی امروزه به یکی از محبوب ترین و پرطرفدار ترین شغل های دنیا تبدیل شده اند که روز به روز در حال افزایش هستند. چون شما برای راه اندازی یک کسب و کار اینترنتی نیازی به یک سری امکانات و هزینه های اضافه ندارید تنها باید یک ایده خلاقانه همراه با یکی از ابزار های تکنولوژی مانند لپ تاپ داشته باشید تا بتوانید یک شغل پول درار برای خود دست و پا کنید. در کسب و کارهای سنتی حتما یک فروشنده باید در یک محل مشخص خدمات یا محصولات اش را ارائه می داد اما در کسب و کار اینترنتی دیگر این چنین نیست. شما تنها کافیست با فکر کردن یک ایده خلاق که به درد عموم مردم می خورد پیدا کنید سپس با استفاده از شبکه های اجتماعی و اینترنت آن را گسترش دهید تا به یک کسب و کار محبوب و پرطرفدار همانند سایر کسب و کار های اینترنتی تبدیل شود.
مزایای ایده های استارتاپی که تبدیل به کسب و کار شده اند
وقتی ایده های خلاقانه و جدید خود را تبدیل به یک کسب و کار یا استارتاپ می کنید یک سری مزایا برایتان به وجود می آید. در حقیقت می توان گفت کسب و کار ها یا استارتاپ های اینترنتی که امروزه در سر تا سر دنیا در حال افزایش هستند بسیاری از معضلات و مشکلات را برای ما برطرف کرده اند. به همین دلیل ما در ادامه شایع ترین و بهترین مزایای ایده های استارتاپی که تبدیل به یک کسب و کار شده اند یا می خواهند بشوند را مطرح کرده ایم که عبارت هستند از :
• کاهش رفت و آمد برای خرید کالا
• در دسترس بودن کالا و خدمات برای همه
• رشد کسب و کارهای خانگی و کوچک
• امکان مدیریت زمان و سهولت دسترسی صاحب کسب و کار
• افزایش درآمد و اشتغال زایی
• امکان ارائه محصولات و خدمات متنوع با توجه به نیاز مشتری
• کاهش هزینه های مربوط به انبار داری، دفتر کار و …
آیا مشاغلی وجود دارند که بتوان با سرمایه کم راهاندازی کرد؟ امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی امکان کارآفرینی با سرمایه کم وجود دارد. شتاب دهنده گذر قصد دارد تا شما را با کسبوکار با سرمایه کم آشنا کند. برای کارآفرینی علاوه بر سرمایه اولیه، داشتن ذهنی خلاق و تلاش پی در پی منجر به رسیدن به یک کسب و کار موفق و پر سود میگردد.
چه مشاغلی را می توان با سرمایه کم ایجاد کرد؟
در ابتدا باید بدانید که کارآفرینی با سرمایه کم شدنی است و مهمترین سرمایه، ایده شماست.
برای کارآفرینی با سرمایه کم ابتدا باید یک ایده کسبوکاری پر سود پیدا کنید، سپس اعتبار ایده خود را بسنجید. همچنین وجود یک شریک پرتلاش به شما کمک خواهد کرد که علاوه بر راحتتر شدن امور، سرمایه گذاران به سمت کسبوکار شما جذب شوند؛ زیرا سرمایه گذاران ترجیح میدهند که از یک گروه حمایت کنند نه یک فرد. پس از آنکه تصمیم به عمل گرفتید، سرمایه مورد نیاز خود را تهیه کنید و مقدمات کسب و کار خود را بچینید. موفقیت با تلاش مستمر در دستان شماست.
کسب و کار اینترنتی با سرمایه کم
فروش اینترنتی
امروزه دسترسی سریع و راحت به اینترنت باعث شده است که بتوان با کمترین سرمایه، کسب درآمد کرد. ایجاد یک فروشگاه اینترنتی کوچک به سرمایه اندکی نیازمند است. محصولاتی مانند تابلوهای تزیینی، زیورآلات، عروسکهای دستساز و ... را میتوان با سرمایهای اندک تولید یا تهیه نمود و در فروشگاه اینترنتی به فروش رساند. همچنین میتوانید محصولات فروشگاههای دیگر با ایجاد یک همکاری به فروش برسانید.
مشاوره اینترنتی
آیا شما در زمینه خاصی تخصص دارید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است پس میتوانید به سرعت و با کمترین سرمایه، کسب و کار خود را ایجاد کنید. فقط کافی است در فضاهای مجازی مرتبط ثبت نام کرده و به مشاوره افراد مورد نیاز تخصص شما بپردازید.
تولید محتوا
گسترش شبکههای اجتماعی نیازمند تولید کنندههای محتوا است و میتوان گفت که در هر کسبوکاری حرف اول را میزند. تولید محتوا یک گزینه کمهزینه میباشد که با تهیه یک سیستم برای تولید محتوا و ایجاد یک ارتباط اینترنتی میسر است.
طراحی گرافیکی
اگر توانایی انجام کارهای گرافیکی را دارید یا در حال یادگرفتن آن هستید، باید بدانید که افراد زیادی برای کسب و کار خود نیازمند تخصص شما هستند. طراحی لوگو، طراحی گرافیکی، تولید موشن گرافیک و ... کارهایی است که شما میتوانید برای سایر کسبوکارها انجام دهید. همچنین طراحی گرافیک به عنوان شغل دوم نیز به شما کمک میکند تا در کنار شغل اصلی خود، کسب در آمد کنید.
مدیریت شبکه های اجتماعی
امروزه هر کسب و کاری در فضاهای مجازی یک صفحه برای معرفی خود و ارتباط با مشتریان خود دارد. معمولا در این کسب و کارهای افرادی را به عنوان مدیر شبکه های اجتماعی خود استخدام می کنند تا علاوه بر معرفی محصول، با مشتریان ارتباط برقرار کنند و بازخوردها، انتقادات و پیشنهادات آنها را دریافت کنند. برای شروع این کار تنها وجود یک تلفن همراه هوشمند و یک اینترنت پرسرعت نیاز است.
راه اندازی وب سایت
تقریبا تعداد بسیار زیادی از کسبوکارها نیازمند راهاندازی سایت مرتبط با شغل خودشان هستند و نیازمند افرادی که در زمینه برنامهنویسی تخصص داشته باشد. اگر شما نیز جز این افراد هستند فقط کافی است که به صورت پروژه ای با شرکتهای مختلف کار کنید و کسب و کار خود را پیشرفت دهید. در ابتدا سایت خود را راه اندازی نموده و سپس به معرفی خود در آن بپردازید تا از طریق آن به سایر افراد معرفی شوید.
تولید فیلم های آموزشی
از علم خود کسب در آمد کنید! اگر مهارت یا دانشی دارید که می توانید به دیگران آموزش بدهید فقط کافی است که از طریق یک دوربین فیلمبرداری از خود یک فیلم تهیه کنید و با دریافت هزینه آن را در اختیار علمآموزان قرار دهید.
ترجمه
اگر به هر یک از زبانهای زنده دنیا تسلط دارید یا آن را به صورت آکادمیک فراگرفتهاید، میتوانید به کار ترجمه بپردازید. ابتدا میتوان با سایتهای سفارش آنلاین مترجم شروع کنید و سپس با راه اندازی یک سایت، کسبوکار خود را گسترش داده و افرادی را نیز به عنوان همکار خود استخدام کنید. برای این کار تقریبا به هیچ سرمایهای نیاز نخواهید داشت.
آدم های خوش فکر و خلاق همواره یک دردسر بزرگ دارند. ما همگی ایده های جالب در سر داریم اما اغلب آن ها رنگ واقعیت به خود نمی گیرند. چرا اغلب ایده ها و فکرها، عملیاتی نمی شوند؟ یک دلیلش می تواند این است که عادت های خلاقانه مان بر سر راه اجرایی شدن آن ایده ها قرار می گیرند.
اغلب، شور و اشتیاق ما برای فکر کردن و تولید ایده های جدید سر راه اجرای درست ایده های قبلی مان می شود و درنتیجه بساری از پروژه هایی را که شروع کرده ایم نیمه کاره رها می کنیم. چه این پروژه، راه اندازی یک وب سایت باشد، چه یک ایده تجاری و یا مثلا نوشتن یک رمان که زمانی طولانی آرزویش را در سرداشته ایم، بیشتر این پروژه ها دچار رکود می شوند و جز نامیدی چیزی حاصل نمی شود.
از طرف دیگر، تعدادی از آدم ها و گروه های تیمی خلاق هستند که می دانند چگونه باید در برابر مشکلات ایستادگی نمود تا ایده هایشان را به اجرا برسانند. نوشته ای که پیش رویتان هست، نتیجه بررسی تجربیات و دیدگاه های اینگونه افراد موفق و استثنایی است که در ۵ نکته خلاصه شده است:
۱. از جریان های کاری ارتجاعی پرهیز کنید
در ناخودآگاه بسیاری از ما، روش های انجام کار ارتجاعی به تدریج نهادینه شده است. روزانه در برابر بمباران تماس های تلفنی، پیامک، پست الکترونیکی، پیغام های چت، تویت و پیام های فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی حقیقی و یا مجازی و … قرار می گیریم. و در نتیجه بجای اینکه از انرژی مان به صورت فعال و مفید استفاده کنیم، خودمان را در مسابقه ای فرسایشی و انرژی بر، می بینیم که هر وقت به آخرین مورد ارتباطی پاسخ دادیم، برنده شده ایم!
بخاطر داشته باشید: صندوق پست الکترونیکی (Mail Box) خود را با لیست کارهایی که باید انجام دهید اشتباه نگیرید.
گروهی از آن انسان های خوش فکر و خلاقی که این نوشته بخشی از تجربیات آنان است، برای پرهیز از این روش کار منسوخ شده و غیر اصولی، درکار خود «بازه های زمانی عدم تحریک» برنامه ریزی می نمایند. یعنی اینکه روزانه و یا هفتگی، زمان هایی را در نظر می گیرند که در آن مدت، به هیچ نوع تماسی پاسخ نمی دهند. یک مثالش می تواند این باشد: هر روز قبل از اینکه فورا سراغ ایمیل هایتان بروید، و یا پیام ها و سایت های اجتماعی را چک کنید، دو ساعت وقت بگزارید و به سایر کارهایتان که در اجرای پروژه مهم اند، روال تکرار مشخصی ندارند و نیاز به تحقیق و تفکر عمیق دارند بپردازید.
راه دیگر این است که همه پیام ها و تماس ها را در محل مشخصی جمع آوری نمود. مثلا اعمال تنظیماتی در سایت ها و شبکه های اجتماعی که در آن عضو هستید به منظور ارسال پیام ها و رخدادهای به روز شده، به پست الکترونیک تان، استفاده از سرویس های صندوق صوتی و ارتباط آن با پست اکترونیک، و همچنین ایجاد فیلتر خودکاربرای پیام ها و ایمیل های دریافتی تا بتوان ایمیل ها را با اولویت بندی دلخواه دریافت و دسته بندی کند، زمان از دست رفته برای از این شاخه به آن شاخه پریدن میان سایت ها و سرویس های مختلف را کاهش خواهد داد.
پیشنهاد: Gmail یا سرویس پست الکترونیک شرکت گوگل، امکانات زیادی در زمینه فیلتر، دسته بندی، برچسب گذاری، انتقال (Forward) زمانبندی ایمیل های دریافتی و ارسالی دارد.
مثال: اگر چند آدرس ایمیل مختلف برای کارهای مختلف دارید، می توانید همه ایمیل های دریافتی در همه آن آدرس ها را به یک آدرس واحد در Gmail ارسال (Forward) کنید. برای شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک Facebook و یا تویتر Twitter و … هم می توان چنین کاری کرد. در نتیجه شما همه پیام ها و ایمیل های دریافت شده را به صورت یکجا در یک آدرس واحد خواهید داشت و نیازی به ورود به چندین سایت و سرویس دهنده مختلف برای بررسی پیام های هر سایت، از میان خواهد رفت.
۲. هر پروژه را به ۳ بخش اصلی تقسیم کنید
هر کاری در زندگی می تواند نهایتا به سه عنصر اساسی تقسیم شود. ۱. گام های اجرا (عملیات) ۲. موارد و کارهای غیر ضروری ۳. منابع و مرجع ها. گام های اجرا کارهایی هستند که می تواند به طور مجزا به گام های کوچکتر که عنوانشان با “فعل” شروع می شود تقسیم شوند.
موارد و کارهای غیر ضروری، ایده هایی هستند که در هنگام انجام تبادل نظر و طوفان فکری یا زمان اجریا پروژه به ذهن افراد خطور می کند که اغلب در آن موقع اجرایی نبوده ولی ممکن است در آینده قابل اجرا شوند. همه این موارد غیر ضروری باید در یک جای مشخصی جمع آوری شوند و در فواصل معین زمانی بازبینی گردند. برای مثال یکی از آن رهبران خوش فکر پروژه که این نوشته بر اساس تجربیات آنان است، همه موارد غیر ضروری در طول اجرای پروژه را در فایل Word ذخیره کرده بود، در اولین شنبه هر ماه، برای بازبینی چاپ می کرد. بعد یک لیوان چای در دست می گرفت و می نشست کل لیست را بررسی می کرد. بعضی از موارد که غیر مرتبط بودند را حذف می کرد، بعضی ها را تبدیل به گام های اجرایی می کرد و باقی موارد روی لیست می ماند.
عنصر یا بخش سوم هر پروژه “مراجع” آن پروژه هستند. منظور از مراجع: مقالات، نوشته ها، کتاب ها، ابزار و سایر مواردی است که در اطراف خود گردآوری کرده اید. اغلب درباره اهمیت مراجع پروژه اغراق می شود. به جای اینکه ساعت های وقت برای سازماندهی نوشته ها و نکات مرتبط با پروژه بگذارید، آن ها را به ترتیب زمان وقوع (اجرا) در یک فایل بزرگ دسته بندی کنید. در زمانه تقویم های دیجیتالی، می توان در کسری از ثانیه هر نوع جلسه و یا رخدادی را جستجو کرده و نوشته های مربوط به یک روز مشخص را بدست آورد.
پیشنهاد: Google Calendar یا تقویک گوگل، یک سرویس دیگر رایگان شرکت گوگل است که امکانات زیادی در زمینه زمانبندی رخدادها و جلسات، تنظیم و ارسال دعوتنامه برای شرکت افراد در جلسات، دسته بندی رخدادها، و اتصال به سایر سرویس های گوگل مانند Gmail دارد.
پیشنهاد: یکی دیگر از ابزارهای پر قدرت در زمینه تقویم های دیجیتالی، برنامه Outlook محصول شرکت مایکروسافت است. این برنامه که در سیستم های عامل ویندوز Windows به صورت رایگان قرار داده شده است، هر آنچه که یک تقویم دیجیتال باید داشته باشد، دارد. این برنامه بخصوص برای افرادی که دسترسی مداوم به اینترنت ندارند به عنوان یک تقویم شخصی و کاری، پیشنهاد می شود. در صورتی که حساب ایمیل در سرورهای خدمات پست الکترونیک Microsoft Exchange از محصولات شرکت مایکروسافت داشته باشید، اجتماع و سازگاری فوق العاده ای میان ایمیل و تقویم خود و سایر افرادی که با آنها در ارتباط هستید بوجود خواهد آمد. با ورود Microsoft SharePoint این سازگاری به مراتب بهتر، قویتر و پروژه مدارتر شده است.
۳. سنجش جلسات بر مبنای گام های عملیاتی
جلسات به خودی خود با توجه حجم زمان و وقفه هایی که در روند کار ایجاد می کنند، جزو موارد پر هزینه در هر پروژه هستند. بهتر است مقاومت بیشتری نشان داده شود در برابر جلسات بی هدف و یا کلی و جلساتی که دلیل خاصی برای تشکیل آن نیست و صرفا مثلا چون اول هفته یا ماه رسیده باید بر گزار شود. معمولا چنین جلساتی در اوایل صبح یعنی زمانی که شما بیشترین بازده کاری را دارید برگزار می شود و اغلب ازاینگونه جلسات گام عملیاتی قابل توجهی بدست نمی آید.
به خاطر بسپارید: هر جلسه ای که در پایان فاقد گام عملیاتی مشخص است، می بایست با یک ایمیل یا تماس تلفنی جایگزین می شد.
پیشنهاد: وقتی با مشتریان یا همکاران خود جلسه برگزار می کنید، جلسه را با یک بازبینی سریع تصمیمات گرفته شده و تعیین گام های علمیاتی به پایان ببرید. برای هر نفر از حضار جلسه ۱ الی ۲ دقیقه وقت بگذارید تا آن فرد درباره آنچه که از جلسه استنباط کرده است با دیگران به اشتراک بگذارد. با این کار اغلب چند گام عملیاتی که گاها لابلای حرف ها جا مانده است روشن می شود. این کار همچنین به درک بهتر گام های عملیاتی و اجرایی کمک می کند.
استارتاپ های موفق دنیا، یک شب به این نقطهای که هستند نرسیدهاند. ایدهای نوپا بودند، سپس جوانه زدند و تیم ساختند. سرمایه جذب کردند و بارها شکست خوردند ولی به تلاششان ادامه دادند تا به یک استارتاپ موفق تبدیل شدند.
در ادامه شما را با چند استارتاپ موفق جهان آشنا میکنم:
معرفی 5 استارتاپ از اولین و موفق ترین های دنیا:
اگرچه همیشه، اولینها لزوما بهترینها نیستند اما شایستهی تقدیراند، چرا که جرئت اینکه برای رسیدن به رویاهایشان خطر کنند را پذیرفته اند. نام 5 استارتاپ موفق دنیا، که همه ی ما اسمشان به گوشمان خورده است:
1_نرم افزار اجتماعی اینستاگرام(instagram)
از موفقترین استارتاپهای دنیا اینستاگرام است. داستان از اینجا شروع شد که، دو پسر در 8 هفته، یک اپلیکیشن درست کردند.کوین سیستروم، فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد، که در زمینه Gmail و توسعه شرکت گوگل کار میکرد، آخر هفتههایش را صرف ساخت برنامهای میکرد که، امکان اشتراک عکس و آگهی از یک جا را داشته باشد و آن را Burbn مینامید. کوین با مایک کریگر، که یکی از اولین کاربران Burbn بود آشنا شد و در یک همکاری مشترک، باربن فقط به عکس خلاصه شد و تبدیل اینستاگرام شد.
2_نرم افزار اجتماعی واتسآپ(whatsapp)
یکی دیگر از اولین و موفق ترین استارتاپ های جهان واتسآپ است.جان کوم و برایان اکتون، دو دوست و همکار در یاهو، از این همه تبلیغات در یک صفحه خسته شدند. در سال 2007، هر دو یاهو را ترک کردند و بعد از یک سال، هر دو برای پیدا کردن کار به شرکت فیسبوک مراجعه کردند؛ اما موفق به پیدا کردن کار نشدند. آنها با هم WhatsApp را، در سال 2009 راه اندازی کردند. با این هدف که، خدمات آنها هیچ تبلیغاتی نداشته باشد و تمرکزشان فقط روی ارائه خدمت به کاربران و جلب اعتماد حفظ کنند.
3_نرم افزار پینترست(Pinterest)
پدر و مادر بن سیلبرمن پزشک بودند.او تصور میکرد قرار است راه والدین را ادامه دهد؛ او در سال 1999 در دانشگاه ییل، تحصیلات پزشکی، را آغاز کرد، اما خیلی زود فهمید که نمیخواهد پزشکی را ادامه دهد. پس از یک کنفرانس مشاورهای در واشنگتن دیسی، کار در گوگل و تجربهی یک برنامه ناموفق، او ایده دیگری را ارائه داد. در سال 2009، بن با دوستانش، پاول سییارا و اوان شارپ، در سایتی شروع به کار کردند که در آن افراد میتوانستند مجموعهای از مواردی را که به آن علاقهمندند، در قالب پین به اشتراک بگذارند تا دیگران هم ببینند.بن برای برنامهاش یک اسم مشخص کرد:Pinterest.
4_اسنپ چت(Snapchat)
ایوان اشپیگل، رگی براون و بابی مورفی، سه دوست از دانشگاه، در حال آزمایش مهارت های کارآفرینی خود بودند. اندکی پس از آن ، ایوان به عنوان یک ایده "میلیون دلاری" شناخته شد. آنها روی این برنامه کار کردند و به نام Picaboo راه اندازی کردند. اما بعداً پس از درگیری با رگی، اوان و بابی از او خواستند که گروهشان را ترک کند و نام برنامه را به اسنپ چت تغییر دادند.
5_بازی آنگریبرد(Angry Birds)
بنیانگذاران Angry Birds سعی در ایجاد یک موفقیت برای کاربر داشتند. برنامه و داستان بازی اینطور است که حتی اگر 51 بار شکست بخورید، فقط یک بار کافی ست تا موفق شوید!
برای تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق یا هر نوع دیگری از کسب وکارهای نوین از کجا باید شروع کرد و به کجاها باید مراجعه کرد؟ از چه خدمات و تسهیلاتی می توان بهره گرفت و از مشاوره چه کسانی می توان استفاده کرد؟ استارتاپ به واقع چیست و آیا برای راه اندازی آن، باید شخصیت حقوقی داشته باشیم؟ این ها پرتکرارترین سوالاتی هستند که از هر فردِ فعال در این حوزه پرسیده می شود و ما در این مقاله درصدد گرداوری پاسخ های قابل استنادی هستیم تا راهگشای تازه واردان به این عرصه باشد.
استارتاپ چیست آیا برای راه اندازی استارتاپ، باید شخصیت حقوقی داشته باشیم؟
قبل از ورود به موضوعِ “گام های نخست در تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق” و همچنین برای اثرگذاری بیشتر مقاله، لازم است که از همین ابتدا در مورد معنای استارتاپ به یک تعریف اجمالی و مشترک برسیم چرا که بیشتر تازه واردانِ این عرصه به اشتباه هر کار جدیدی را استارتاپ تلقی می کنند و سوالاتی از این دست که آیا استارتاپ یک شرکت است؟ کجا باید آن را ثبت کنیم و چه مجوز هایی باید بگیریم؟ بسیار پرسیده می شود.
و اما پاسخ ما به این دوستان؛
استارتاپ (Startup) به یک مشارکت و یا یک سازمان موقت گفته می شود که در جهت جستجوی راه حلی برای یک مدل کسب و کارِ مقیاس پذیر (scalable) و تکرار پذیر(repeatable) و سودآور (profitable) راه اندازی می شود. پس با این حساب هر ایده ی جدیدی استارتاپ به حساب نمی آید. همچنین استارتاپ، شرکتی از انواع شرکت های قابل ثبت و شخصیتی حقوقی محسوب نمی شود بلکه تنها بر اساس ویژگی های خاصش، یک نوع از انواع کسب و کارها می باشد که در ادامه و با پیشرفتِ کار و زمانی که ایده بال و پر گرفت، می تواند برای گسترش فعالیت هایش با ثبت شرکت، صاحب یک شخصیت حقوقی شود.
یک ایده خوب به ذهنم رسیده است، از کجا باید شروع کنم؟
یکی از سوالاتی که خود من برای یافتن پاسخش یک روز تمام در نمایشگاه الکامپِ ۹۷ غرفه به غرفه و قلم و کاغذ در دست به دنبال جواب هایش گشتم و تیکِ اورکا (یافتم) مقابلش زدم همین بود چرا که واقعا نمی دانستم برای تحقق ایده ام قدم اول را چگونه و از کجا بردارم. اطلاعاتی که از سرچ های اینترنتی بدست آورده بودم تنها در مورد ایده پردازی، چیستی استارتاپ و تفاوت هایش با کسب و کارهای دیگر بود اما به کلی در نحوه شروع کار، داشتن شخصیت حقوقی یا حقیقی، گرفتن مجوزهای لازم و شناخت سازمان ها یا شرکت های مرتبط بسیار سردرگم بودم و از این حیث کاملا با دغدغه ی دوستانی که با ایده ای در دست در ابتدای مسیر نوآوری هستند، آشنایم. پس با من همراه شوید.
قدم اول در تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق
زمانی که یک فرد ایده ای به ذهنش می رسد که در حیطه تخصصی و علاقمندی اش است (که اگر نیست بهتر است در پیگیریِ آن تجدیدنظر کند) می بایست تحقیقاتیدر مورد نمونه های مشابه داخلی و خارجیِ ایده خود، تفاوت ها و مزیت هایش با آن ها انجام دهد تا به وضوح و یک دید کلی نسبت به ایده خود برسد. این مرحله بسیار مهم است چرا که هم آگاهی شما را نسبت به موضوعی که قصد ورود بدان دارید را بیشتر می کند و هم از چم و خم بازار و راه های رفته توسط دیگران مطلعتان می کند. در واقع با این کار و در مرحله ی اول از تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، بسیاری از ایده ها به صاحبان خود می گویند که چند مرده حلاجند و تکلیف را مشخص می کنند.
پس از اینکه اشراف کلی به ایده تان یافتید به فضا و افرادی نیاز پیدا خواهید کرد که بتوانند از جنبه های مختلف درامدی، کشش بازار، شناسایی بازارِ هدف، شبکه سازی و… شما را راهنمایی کنند چرا که هر ایده ی جدیدی لزوما سودآور و ارزش آفرین نیست و مهمتر از آن، کسب وکارهای جدید عموما از تخریب خلاق (Creative Destruction) ناشی می شوند بدین معنا که یک ساختارشکنی در روش سنتی و همیشگیِ انجامِ یک کار به وجود می آورند از اینرو پر واضح است که مسیرِ تحقق این ایده ی جدید، خود نیز جدید است و دانسته های قبلیمان کفافِ برخورد با مسائل تازه در دنیای ناشناخته ی پیشِ رو را نمی دهد پس برای کاهش میزان سعی و خطاها، همراهیِ فعالانِ این حوزه نیاز است.
برای پیشبردِ ایده ام به کجا مراجعه کنم و از چه کسی مشاوره بگیرم؟
خبر خوب اینکه ادبیات کارآفرینی و ارزش آفرینی به گفتمانِ غالبِ جامعه ایران تبدیل شده است و نگاه علمی، فناورانه و خلاقانه به موضوعات، نه تنها در محافل دوستانه و شرکت های خصوصی که در محافل دولتی و سیاست گذاری ها نیز نقل مجلس شده است. از اینرو اقدامات زیادی هماز جانببخش خصوصی و هم بخش دولتی در راستای اعتلای این امر و تبدیل ایده های جدید به استارتاپ های موفق، صورت گرفته است و فرصت ها و مکان های فراوانی برای مشتاقانِ این عرصه فراهم شده است. در این بین از راه های مختلفِ پرورش ایده و به منصه ظهور رساندن آن، ما به انتخاب چهار روش زیر را به شما پیشنهاد می کنیم:
مراجعه به پارک های علم و فناوری – مراجعه به مراکز رشد – مراجعه به شتابدهنده ها و شرکت در استارتاپ ویکندها
پارک های علم و فناوری (science and technology park) که عمدتا دولتی بوده و در کنار مراکز تحقیقاتی، علمی و دانشگاهی با هدف پر کردن فضای خالی بین تحصیلات آکادمیک و بازار کار راه اندازی می شوند و وظیفه ی اصلی آن ها تسهیل ارتباط بین شرکتها، کارآفرینان و متخصصان و ایجاد محیطی برای تقویت فرهنگ، نوآوری، خلاقیت و در نهایت تجاری سازی نوآوری ها می باشد.
مراکز رشد (incubator)را پس از پارکهای علم و فناوری میتوان از لایه های بعدی نهادهای تقویتکننده نوآوری دانست که می تواند خصوصی، مردمنهاد و یا دولتی باشد و با ارائه امکانات و تسهیلات عمومی، مشاوره ها و … زمینه تبدیل خلاقیتها و دستاوردهای علمی و تحقیقاتی به محصولات قابل ارائه به بازار را فراهم سازد. همچنین مراکز رشد برای تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، غالبا تجهیزات و محوریت های خود را مدنظر قرار داده و زمان و منابع خود را صرف استارتاپ های محلی و تخصصی می کنند، به عنوان مثال مرکز رشدِ یک دانشکده معماری و شهرسازی، غالبا به پرورش ایده ها و کسب و کارها در زمینه معماری و شهرسازی می پردازد.
شتابدهنده ها (accelerator) غالبا شرکت های خصوصی بوده و با ارائه خدمات و پشتیبانی هایی کمی متفاوت تر از مراکز رشد و برگزاری دورههای فشرده ی حمایتی در نقش کاتالیزور ظاهر می شوند و قصد تسریع موفقیت و پیشرفت شرکتهای نوپا را طبق برنامه ای مدون و از پیش تعیین شده دارند و این در حالیست که مراکز رشد از پیش رایج بودهاند و شتابدهندهها پدیدهای نوظهور محسوب می شوند.
تفاوت بارزی که بین مراکز رشد و شتابدهنده ها در نحوه کمک به تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، دیده می شود درنحوه حمایت مالی آن هاست به این صورت که شتابدهنده بر اساس دریافت درصدی از سهام استارتاپ، سرمایه به آن تزریق می کند. از اینرو مسئولیت پذیری بیشتری در ارائه خدمات و تسهیلات به استارتاپ ها و در به ثمر رساندنشان دارند. به همین جهت ورود به شرکت های شتابدهنده و برخورداری از حمایت های آنان کمی دشوار و در عین حال پربازده تر می باشد چرا که شتابدهنده باید از بین استارتاپ هایی که از سرتاسر کشور درخواست ارسال کرده اند بهترین ها را انتخاب کند و همچنین سرمایه گذاری بر هر کسب و کار نوپا به منزله سرمایه گذاری برای آینده خود شتابدهنده نیز می باشد.
نکته ۱:تسهیلات و حمایت های متنوعی شامل حال افرادِ پذیرفته شده در هر کدام از سه مکان یاد شده می باشد که از حوصله این متن خارج است اما برای اثربخشی بیشتر مقاله، توصیه می شود که حتما به فراخور شهری که در آن هستید و امکاناتتان به این مراکز مراجعه کرده و پیگیر ایده خود باشید. فی الحال رویکرد توسعه پایدار و همدستیِ علم، عمل و نوآوری بسیاری از سیاست گذاری های داخلی و خارجی را تحت الشعاع خود قرار داده است و تمام موارد یاد شده دقیقا در همین راستا به فعالیت می پردازند.
نکته ۲: براساس ماهیت و موضوعی که هر استارتاپ حول آن فعالیت می کند، باید مجوزهایی اخذ نماید که به علت تنوع در گستره ی فعالیتی آن ها اشاره ای به آن نمی کنیم اما قابل ذکر است که یکی از مهم ترین خدماتی که پارک ها، مراکز رشد و شتابدهنده ها به استارتاپ ها ارائه می دهند، مشاوره و ارائه اطلاعات لازم در زمینه اخذ مجوزهای مورد نیاز است.
استارتاپ ویکندها (startup weekend) رویدادهای کارآفرینی هستند که به کرات در همه ی شهرها با حامیان مالی و اعتباری متعددی از قبیل شتابدهنده ها، مراکز رشد و… برگزار می شوند. افراد با شرکت در این رویدادها می توانند به طور فشرده و در طی ۵۴ ساعت، تیم سازی کرده و با مهمترین ملزوماتِ راه اندازی یک کسب وکار و تبدیل یک ایده جدید به استارتاپی موفق، آشنا شوند. همچنین نکته حائز اهمیتِ شرکت در استارتاپ ویکندها حمایت حامیانِ رویداد، از ایده ها و تیم های برگزیده است که مسیر رشد کسب و کار را تسهیل می کند.
و در انتها؛
اگر قصد تجربه فضای استارتاپی در خارج از کشور را دارید استیشن اف (Station F) و سیلیکون ولی (Silicon valley) تَرین های جهان می باشند که در این مقاله تنها گوشه چشمی به جذابیت های دلبرانه این دو می اندازیم و توضیحات تکمیلی را موکول به مقاله های اختصاصیِ آن ها می کنیم.
از استیشن اف (Station F) همین بس که در حال حاضر بزرگترین پردیس استارتاپی جهان می باشد و تمام آنچه از شروع تا توسعه یک استارتاپ نیاز دارید را زیر یک سقف در پاریس، برای شما گرد آورده است و سیلیکون ولی (Silicon valley) هم که سردمدار و نقطه شروع بسیاری از شرکت های فناورِ مطرح دنیا همچون گوگل و اپل بوده و کعبه آمال خیلِ عظیمی از فعالان این حوزه است.
ایده عبارت است از یک مفهوم و یا یک اثر ذهنی جدید. ایده ممکن به صورت فردی یا گروهی ارائه گردد. تفکری که مربوط به خدمات و محصولات موجود باشد ایده بشمار نمی آید، بلکه ایده یا طرح نو باید باعث ایجاد تغییر در محصول و خدمات گردد و یا محصول جدیدی را ایجاد کند.
ایده فردی
ایده ای است که توسط یک شخص ایده پرداز و خلاق ارائه میگردد و دسترسی به محتوای آن برای سایر افراد به جز داوران جشنواره امکان پذیر نیست.
ایده گروهی
ایده است که توسط یک شخص ایده پرداز به عنوان سر گروه به همراه سایر اعضای گروه به طور مشخص ارائه می شود. مالکیت معنوی ایده گروهی برای تمام اعضای گروه به صورت یکسان می باشد.
ایده گروهی نامشخص
ایده ای است که توسط یک شخص ایده پرداز به عنوان سرگروه به همراه ایده پردازان دیگر به صورت ناشناس جهت تکمیل و پختگی بیشتر ایده و همچنین استفاده از حداکثر قدرت و توان فکری و خلاقیت ایده پردازان، ارائه می گردد.
معیارهای یک ایده خلاق عبارتند از:
• سادگی (simple)
• درایت و زیرکی (smart)
• قابلیت ترسیم و ارائه crafted-well))
• آشنا و ملموس بودن (familiar)
• قابلیت استفاده در زمینه های مختلف (shareable)
• اصیل و جدید بودن (original)
• رسا و قوی بودن (resonant)
• قابلیت تغییر و انعطاف پذیری (flexible)
• چالش پذیری و ایجاد حس رقابت (challenging)
در صورتی که ایده ای تمام و یا اکثر معیارهای فوق را دارا باشد، یک امتیاز ویژه محسوب می گردد.
شاخص های کارایی ایده:
• در عین بزرگی ساده باشد
• حمایت از استراتژی های کسب و کار
• به طور مشخص و آشکاری، جدید و متمایز باشد
• قابلیت اثبات داشته باشد
• به سهولت و با سرعت خوبی قابل اجرا باشد
• با اولویت های فناوری در کشور هم راستا باشد
• از سود دهی خوبی برخوردار باشد
ایده ها چگونه بوجود می آیند؟
ایده یا ایده استارتاپ راهکاری است که برای رفع یک مشکل و یا یک نیاز ارائه می دهیم. اگر به افراد ایده پرداز و خلاق دقت کنیم متوجه میشویم که همه آنها در یک ویژگی مشترک هستند و آن نیاز سنجی و همچنین نکته سنجی دقیق افراد جامعه و تلاش درجهت رفع نیازها می باشد.
به عبارت دیگر دغدغه آنها شناخت نیازها و کمک به رفع آنهاست. آنها در صدد هستند تا با ایجاد طرح نو و ارائه ایده های کارساز، برای افراد دیگر آسایش و راحتی به ارمغان آورند. تمام ایده ها از طرح اولیه اختراع چرخ و یا ایده دستگاه چاپ و همچنین ایده ایجاد آیفون که جهت استفاده از یک دستگاه به جای چند دستگاه که مثلا بتوان با آن هم موسیقی گوش داد و هم عکس گرفت و هم فایل های پی دی اف و کتاب خواند، برای ایجاد راحتی و آسایش بیشتر انسانها بوجود آمده اند. در اینجا به این نکته میرسیم که نیازی که برطرف می شود مربوط به چه کسی است؟ درست است، این نیاز مربوط به همه افراد جامعه میباشد که در واقع همان مشتریان واقعی ما هستند.
دیگر وقت آن رسیده که جذب سرمایه را به عنوان اصلیترین چالش استارتاپ خود ندانید؛ چالش واقعی یافتن ایده ای است که در دنیای واقعی قابلیت اجرایی داشته باشد.
هرکسی می تواند برای ایجاد یک کسبوکار نوپا یک ایدهی جدید داشته باشد؛ اما نکتهای که در انتخاب ایده حائز اهمیت است این است که حقیقتا همه نمیتوانند از میان هزاران ایدهی مختلف، ایدهای را که هم اجرایی باشد هم بهدردبخور – آنقدر بهدردبخور که ارزش فرستادن نامهی استعفا به دفتر مدیرعامل را داشته باشد – پیدا کنند.
تقریبا در هر جایی میتوان به دنبال ایده های جدید استارتاپی گشت. شما میتوانید با اهداف مختلفی ایدههای جدید استارتاپی خود را رشد دهید:
· ارائه یک راهحل جدید برای حل یک مشکل از زندگی روزمره یک کارآفرین
· استفاده از یک روند نوظهور برای حل مشکلات به شیوهای جدید
· پر کردن شکاف در بخشی از یک بازار خاص
· یا صرفا ارائه یک راهحل برای کمک به حل مشکلات دیگران به شیوه ای مبتکرانه.
آنچه از بیرون به نظر میرسد چنین است که کارآفرینان حداقل در پیدا کردن ایدههای هیجانانگیز چالش چندانی ندارند. چالش اصلی، یافتن ایدهای است که ارزش تبدیل به یک کسبوکار بزرگ و پرریسک را داشته باشد.
از همینرو، دانیئل گولاتی یک کارآفرین حوزهی فناوری و نویسنده کتاب Passion & Purpose: Stories of the Best and Brightest Young Business Business یک ماه را صرف تحقیق در مورد این موضوع کرد؛ دانیئل کنجکاو بود بداند کارآفرینان موفق چگونه و تحت چه شرایطی ایدههای خلاقانهی استارتاپی خود را پیدا کردهاند. او 50 بنیانگذار استارتاپی را طی سه مرحله مختلف توسعه شرکت (پیش از جذب سرمایه، رشد و جذب مشتری و پیدا کردن سهم از بازار/ عرضه اولیه سهام در بورس) نظرسنجی کرد.
وی پس از تحقیقات جزئی و دقیق به همراه انجام مصاحبه های فردی با ۱۵ تن از بنیانگذاران، توانست یک لیست نهایی ارائه دهد؛ لیستی که در آن ۵ منبع کلی به عنوان اصلیترین بسترها برای پیدا کردن ایدههای خلاقانهی استارتاپی معرفی شده بودند:
۱. ” یک نقطه درد را در زندگی ام تجربه کردم و برای حل کردن آن سعی کردن راهحلی کاربری و موثر ارائه دهم.”
۲. ” با فردی با استعداد و توانمند آشنا شدم و با هم یک شرکت جدید تاسیس کردیم.”
۳. “در خودم مهارت یا اشتیاق خاصی کشف کردم؛ سپس آن را به یک کسبوکار نوآور تبدیل کردم.”
۴. “بعد از مدت ها فعالیت در یک صنعت خاص، نیازی تامین نشده از مشتری دیدم؛ لزوما این نیاز نیاز جدیدی نبود، اما من سعی کردن این بار راهحلی جدید – و البته موثرتر – ارائه دهم.”
۵. ” ایده های زیادی را گشتم اما در نهایت طبق تحقیقات زیادی که در این زمینه داشتم، سرانجام به این نتیجه رسیدم که باید یکی از آن ها را انتخاب و در آن عمیق شوم.”
گولاتی معتقد است رایج ترین منبع برای پیدا کردن یک ایدهی استارتاپی به دردبخور، تا حد زیادی دنبال کردن محرک ” راهحل برای رفع مشکل شخصی” است. منطقی هم به نظر میرسد؛ راه اندازی یک کسبوکار نوپا نیازمند کار شبانهروزی و تمرکز بی پایان است. اگر بتوانید از درون ارتباطی شخصی با هدف خود از تاسیس این کسب و کار احساس کنید، تحمل کردن این فشارها بسیار آسان تر خواهد شد. گولاتی در ادامه توضیح میدهد که “کلید پیدا کردن این احساس، ارزشگذاری مشکلات شخصی تان است!” به بیانی ساده تر، شما باید با نگاهی موشکافانه به مشکلات و دغدغه های ذهنی روزمرهی خود، آنها را رصد کرده و ببینید کدام یک از همه بیشتر برای شما دردسر ساز شده است؟ حل کدام مشکل برای شما اولویت بیشتری دارد؟
یک مثال تاثیرگذار طی این تحقیقات، داستان شرکت واربی پارکر است؛ نیل بلومنتال (بنیانگذار واربی پارکر) همیشه یک مشکل درونی داشت. او همیشه برای خرید عینک های گران قیمت پول زیادی هزینه میکرد. اما این بار سعی کرد از دیدِ دیگری به این مشکل نگاه کند؛ این بار به این مشکل به چشم ایدهای ناب برای راه انداختن کسب و کار شخصی اش نگاه کرد. واربی به کسانی که نیاز به عینک دارند، عینک میدهد!
Rent The Runway هم دقیقا در مسیر حل یک معضل شخصی شکل گرفته است: دسترسی به لباس های طراحان شناخته شده – آن هم تنها در یک رگال – برای زنان جوان مقرون به صرفه نبود؛ اما پیدا کردن راه حل ساده بود. به زنان جوان گزینه ی جدیدی پیشنهاد دهید؛ اجاره کردن لباس به جای خریدن آن!
به هر حال شما می توانید برای پیدا کردن ایده اولیه خود از هر یک از منابع موجود در لیست بالا استفاده کنید. اگر از من میپرسید، در درون خود به دنبال آن بگردید؛ به دنبال یک اشتیاق و معضل شخصی بگردید – معضلی که اتفاقاً دیگران را نیز تاکنون درگیر کرده است. شاید نقطهی خوبی برای شروع باشد.