دیگر وقت آن رسیده که جذب سرمایه را به عنوان اصلیترین چالش استارتاپ خود ندانید؛ چالش واقعی یافتن ایده ای است که در دنیای واقعی قابلیت اجرایی داشته باشد.
هرکسی می تواند برای ایجاد یک کسبوکار نوپا یک ایدهی جدید داشته باشد؛ اما نکتهای که در انتخاب ایده حائز اهمیت است این است که حقیقتا همه نمیتوانند از میان هزاران ایدهی مختلف، ایدهای را که هم اجرایی باشد هم بهدردبخور – آنقدر بهدردبخور که ارزش فرستادن نامهی استعفا به دفتر مدیرعامل را داشته باشد – پیدا کنند.
تقریبا در هر جایی میتوان به دنبال ایده های جدید استارتاپی گشت. شما میتوانید با اهداف مختلفی ایدههای جدید استارتاپی خود را رشد دهید:
· ارائه یک راهحل جدید برای حل یک مشکل از زندگی روزمره یک کارآفرین
· استفاده از یک روند نوظهور برای حل مشکلات به شیوهای جدید
· پر کردن شکاف در بخشی از یک بازار خاص
· یا صرفا ارائه یک راهحل برای کمک به حل مشکلات دیگران به شیوه ای مبتکرانه.
آنچه از بیرون به نظر میرسد چنین است که کارآفرینان حداقل در پیدا کردن ایدههای هیجانانگیز چالش چندانی ندارند. چالش اصلی، یافتن ایدهای است که ارزش تبدیل به یک کسبوکار بزرگ و پرریسک را داشته باشد.
از همینرو، دانیئل گولاتی یک کارآفرین حوزهی فناوری و نویسنده کتاب Passion & Purpose: Stories of the Best and Brightest Young Business Business یک ماه را صرف تحقیق در مورد این موضوع کرد؛ دانیئل کنجکاو بود بداند کارآفرینان موفق چگونه و تحت چه شرایطی ایدههای خلاقانهی استارتاپی خود را پیدا کردهاند. او 50 بنیانگذار استارتاپی را طی سه مرحله مختلف توسعه شرکت (پیش از جذب سرمایه، رشد و جذب مشتری و پیدا کردن سهم از بازار/ عرضه اولیه سهام در بورس) نظرسنجی کرد.
وی پس از تحقیقات جزئی و دقیق به همراه انجام مصاحبه های فردی با ۱۵ تن از بنیانگذاران، توانست یک لیست نهایی ارائه دهد؛ لیستی که در آن ۵ منبع کلی به عنوان اصلیترین بسترها برای پیدا کردن ایدههای خلاقانهی استارتاپی معرفی شده بودند:
۱. ” یک نقطه درد را در زندگی ام تجربه کردم و برای حل کردن آن سعی کردن راهحلی کاربری و موثر ارائه دهم.”
۲. ” با فردی با استعداد و توانمند آشنا شدم و با هم یک شرکت جدید تاسیس کردیم.”
۳. “در خودم مهارت یا اشتیاق خاصی کشف کردم؛ سپس آن را به یک کسبوکار نوآور تبدیل کردم.”
۴. “بعد از مدت ها فعالیت در یک صنعت خاص، نیازی تامین نشده از مشتری دیدم؛ لزوما این نیاز نیاز جدیدی نبود، اما من سعی کردن این بار راهحلی جدید – و البته موثرتر – ارائه دهم.”
۵. ” ایده های زیادی را گشتم اما در نهایت طبق تحقیقات زیادی که در این زمینه داشتم، سرانجام به این نتیجه رسیدم که باید یکی از آن ها را انتخاب و در آن عمیق شوم.”
گولاتی معتقد است رایج ترین منبع برای پیدا کردن یک ایدهی استارتاپی به دردبخور، تا حد زیادی دنبال کردن محرک ” راهحل برای رفع مشکل شخصی” است. منطقی هم به نظر میرسد؛ راه اندازی یک کسبوکار نوپا نیازمند کار شبانهروزی و تمرکز بی پایان است. اگر بتوانید از درون ارتباطی شخصی با هدف خود از تاسیس این کسب و کار احساس کنید، تحمل کردن این فشارها بسیار آسان تر خواهد شد. گولاتی در ادامه توضیح میدهد که “کلید پیدا کردن این احساس، ارزشگذاری مشکلات شخصی تان است!” به بیانی ساده تر، شما باید با نگاهی موشکافانه به مشکلات و دغدغه های ذهنی روزمرهی خود، آنها را رصد کرده و ببینید کدام یک از همه بیشتر برای شما دردسر ساز شده است؟ حل کدام مشکل برای شما اولویت بیشتری دارد؟
یک مثال تاثیرگذار طی این تحقیقات، داستان شرکت واربی پارکر است؛ نیل بلومنتال (بنیانگذار واربی پارکر) همیشه یک مشکل درونی داشت. او همیشه برای خرید عینک های گران قیمت پول زیادی هزینه میکرد. اما این بار سعی کرد از دیدِ دیگری به این مشکل نگاه کند؛ این بار به این مشکل به چشم ایدهای ناب برای راه انداختن کسب و کار شخصی اش نگاه کرد. واربی به کسانی که نیاز به عینک دارند، عینک میدهد!
Rent The Runway هم دقیقا در مسیر حل یک معضل شخصی شکل گرفته است: دسترسی به لباس های طراحان شناخته شده – آن هم تنها در یک رگال – برای زنان جوان مقرون به صرفه نبود؛ اما پیدا کردن راه حل ساده بود. به زنان جوان گزینه ی جدیدی پیشنهاد دهید؛ اجاره کردن لباس به جای خریدن آن!
به هر حال شما می توانید برای پیدا کردن ایده اولیه خود از هر یک از منابع موجود در لیست بالا استفاده کنید. اگر از من میپرسید، در درون خود به دنبال آن بگردید؛ به دنبال یک اشتیاق و معضل شخصی بگردید – معضلی که اتفاقاً دیگران را نیز تاکنون درگیر کرده است. شاید نقطهی خوبی برای شروع باشد.
منبع:
- ۰۰/۰۵/۱۷